جشن ورود به مدرسه
سلام و صد سلام
باورش سخته دختر کوچولویه شیرینی که خدا سال ها پیش به ما هدیه داده حالا اینقدر بزرگ شده که می خواد وارد مدرسه بشه
خیلی زود گذشت این روزها... روزایی که هیچ وقت دوست ندارم بگذره و تو بزرگ و بزرگ تر بشی اما چاره چیه که رسم روزگاره
آره عشق مامان حالا تو دیگه برای خودت خانومی شدی و داری وارد مدرسه میشی و به همین مناسبت با مامانای وبلاگی همون دوستای صمیمی و قدیمی که خیلی از خاطرات کودکیتونو با هم ساختیم تصمیم گرفتیم یه جشن به همین مناسبت تو پارک براتون بگیریم.
جشن ورود به مدرسه
مکان: پارک پلیس
زمان: شهریور ماه 1396
برگزار کننده: مامانای با سلیقه نی نی وبلاگی
اسماتونو همه رو پایین کیک نوشتیم:
از چپ: باران- خودت- آران- آرمیتا- یسنا- ستایش- آرینا- بنیتا
یعنی عااااشق اون مسخره بازیاتم این چه طرز وایسادنه :
اینجا آماده برف شادی زدن هستین :
اینم مامانای خوشگل برگزار کننده جشن :
الهی قررربونت ذوق کردنت بشم مممن :
خلاصه که خیلی خیلی روز خوبی بود و به همتون خیییییییلی خوش گذشت تو آخر شب موقع خواب به من می گفتی مررررسی مامان بهترین روز زندگیم بود خیلی خوش گذشت منم کلللللی کیف میکردم آخه تا ساعت 9 شب پارک بودیم و شماها با هم بازی کردین و خوش گذروندین کلی رو چمنا غلط زدین و کیف کردین
بعد اومدی یه برگه بهم دادی دیدم روش دادی به باباجون بنویسه:
خیلی برام با ارزشه و یادگاری نگهش داشتم هر چند نوشته خودت نیست اما بیانگره احساسات لطیف و زیبای کودکانه اته