آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

آوای دلنشین

خاطره زایمان

1390/8/20 23:41
نویسنده : مدیر
14,211 بازدید
اشتراک گذاری

روز 16 آبان مصادف با روز سعید عید قربان و برابر  7/11/2011 میلادی درست یک هفته و یک روز قبل از روزی که خانم دکتر برای سزارین تعیین کرده بود در یک روز سرد و شدید برفی!!! به دلیل پاره شدن کیسه آبم از خونه مامانی اینا ساعت 3 بعد از ظهر به همراه مامان و بابا و خاله مریم راهی بیمارستان شدیم و شهاب هم رفت که مدارک رو از خونه بیاره.

ساعت 5:30 خانم دکتر بعد از تماسهای مکرر پرستاران بالاخره رسیدن بیمارستان و منو از اتاق زایمان بردن به طرف اتاق عمل. پشت در اتاق عمل عمه زهره و مادرجوون و فاطمه خودشونو رسونده بودن و من ازشون خواستم برام دعا کنن نگران

دکترای بیهوشی، کارشناس خون گیری رویان و سایر عوامل اتاق عمل همه آماده بودن و تا خانوم دکتر اومدن کار رو شروع کردن من تو اتاق عمل به خانم دکتر گفتم تو رو خدا به پرستارا سفارش کنید به من زیاد مسکن بزنن من تحمل دردم خییییلی کمه خنده

وقتی به هوش اومدم خیلیا اونجا بودن من خیییییلی درد داشتم اما خیلی هوشیار بودم همه حرفاشونو جواب میدادم فکر کنم منو بی حسی از کمر کرده بودن و فقط بهم داروی خواب آور داده بودن در حالیکه تو اتاق عمل از خانم دکتر پرسیدم بیهوشم می کنید یا بی حسی گفت بیهوشی!!! نمی دونم والا :-??

بعد عمل من داشتم از درد شدید میله های تختمو فشار میدادم که شمیم جوون اومدو دستای منو تو دستاش گرفت و گفت درد داشتی دست منو فشار بده منم نامردی نکردم و از شدت درد کلللللی دستشو فشار دادم بیچاره وقتی داشت میرفت دستش زخم و قرمز و بی حس شده بود وقتی یادش میوفتم دلم براش کباب میشه ناراحت

من موقع درد همش به همه التماس می کردم که برام دعا کنیم و هی میگفتم تو رو خدا به پرستارا بگید بیان برام مسکن بزنن حالا تو اون حالت دخترا گفتن خوب خداحافظ ما داریم میریم سوپراستار منم تو همون حالت نیمه هوشیار گفتم خیلی بی شعورید بشینید برای من دعا کنید به جای سوپراستار رفتن، اینو که گفتم همه زدن زیر خنده زبان

خلاصه بعد از همه حرفا آوا خانوم ما ساعت 5:39 بعد از ظهر روز دوشنبه 16 آبان مصادف با روز سعید عید قربان و برابر  7/11/2011 میلادی با وزن 3040 گرم و قد 49 سانتی متر دور سر 35.5 و دور سینه 35 سانتی متر با دستای خانم دکتر وزیری و در بیمارستان دی توسط عمل سزارین پا به دنیای ما گذاشت بغلقلب

این عکسیه که بابا جوونش روز اول به دنیا اومنش ازش گرفته:

اینم چند تا از عکسای اون روز بیمارستان:

 

 

 اینم وقتی که منتظرن من بیام بیرون از اتاق عمل:

اینم عکسهای فردای زایمان:

آوا کوچولو بغل خاله مریم:

 همون روز تولدت واکسن هپاتیت ب و فردای اون روز واکسن فلج اطفال  و ب ث ژ رو تو بیمارستان برات زدن.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

مامان ریحانا
20 آبان 90 15:54
سلام بازم تبریک میگم بازم روز تولدش عید بود ایشالا خوش قدم باشه براتون
مریم مامان پندار
20 آبان 90 17:08
مروارید جون اگر از کمر بی حس میشدی که اوا رو میدیدی وقتی دنیا اومد الان یعنی نمیدونی بی هوش بودی یا بی حس؟ عکس اوا خانومی رو بذار برامون زود باشششششششششش
سپیده
20 آبان 90 17:48
قذمش خیر باشه انشاالله
خانمی
20 آبان 90 18:55
تا حالا کسی بهت گفته که نی نیت شکل عروسک میمونه؟؟ واسش اسفند دود کن...کاش از خاطرات زایمانت بیشتر مینوشتی
آوا
20 آبان 90 20:01
خوش اومدی فرشته ی ناز وکوچولو،آوای نازنین امیدوارم دنیائی که بهش قدم گذاشتی زیباترین آواها رو برات کنار گذاشته باشه آوای خوش عشق،دوست داشتن،آزادی،رهائی و...
مامی مائده
20 آبان 90 21:40
خیلی خیلی مبارک باشهههههههه منتظر دیدن عکاش هستیم
یاسمن مامان رادین
21 آبان 90 3:20
مبارک باشه عسسسسیییسسسسم. ایشالا آوا جون همیشه سالم در کنار مامان وبابای مهربونش روزهای زنوگیشو سپری کنه. الهی خوش قدم باشه گلم.
مامان آرنیکا
21 آبان 90 9:38
سلام صفورا جون مبارکت باشه این هدیه زیبای الهی انشاءالله که عمری طولانی و پر برکت داشته باشه
masome
21 آبان 90 11:53
سلام تبریک میگم خدارو شکر به سلامتی نی نی بدنیا اومد
مامان ثمين
21 آبان 90 12:47
سلام.ني ني كوچولو كه زرد نشده؟عكساش پس كو؟دلمون آب شد ديگه
زهرا مامان مه سما
21 آبان 90 13:39
مروارید جونم عکس اوا را بزار منتظریم
مامان محیا
21 آبان 90 13:41
دیدی انتظار تموم شد؟؟؟قدمش مبارک باشه ایشاله عکسهای بیشتری بذار لطفا
هانیه
21 آبان 90 13:52
عزیرم چه روز خوبی دخترت به دنیا اومد . تبریک می گم .
خانوم خوشگله
21 آبان 90 20:55
مبارکه عزیزم..خوش قدم باشی آوا خانوم
آسمون ی ها
22 آبان 90 1:35
جونم عزیزم مبارک باشه صفورا جون نمیدونستم زایمان کردی! یعنی راستشو بخوای فکر نمیکردم آوا جون عجله کنه و زودتر بیاد. امیدوارم زودتر حالت خوب بشه. مواظب خودت باش. دخترت هم خیلی خیلی خیلی نانازه.
جمعي از دوستان شما در داروسازي
22 آبان 90 11:16
سلام مامان صفورا. قدم نو رسيده مبارك. اميدوارم بخت و اقبال دختر گلت بلند باشه و زير سايه پدر مادر خوبش بزرگ بشه.
كاب كلا
22 آبان 90 16:43
روز دوشنبه 16 آبان مصادف با روز سعید عید قربان.
يـــــــــــا
روز دوشنبه 16 آبان مصادف يا روز عيد سعيد قربان.


زیاد سخت نگیرید فرقی نمی کنه مهم اینه که سعیده
سارا مامان امیر
23 آبان 90 0:56
اوا خیلی خیلی شبیه مامانش هست..ماشالهه هزار ماشالله ایشالله 1000ساله بشه
مامان مریمی
23 آبان 90 13:59
تولدت مبارک آوای ناز خاله
مامان ریحانا
23 آبان 90 17:06
مبارکه چه نازه خدا برات نگهش داره
سمن
28 آبان 90 1:35
ای جانم تو اون عکسه که میله تخت رو گرفتی تو داری درد می کشی و همه اینقد با احساس به دوربین نگاه می کنن یعنی؟ هاها
سعیده
9 خرداد 91 21:29
هزینه بانک بند ناف چقدر شد؟


اگه درست یادم مونده باشه 580 بود
علی
21 مهر 93 22:59
سلام زیبا بود خدا حفظتون کنه و موفق باشید سر بزنید یا حق