آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

آوای دلنشین

بازم مریضی...

1392/8/28 18:33
نویسنده : مدیر
3,149 بازدید
اشتراک گذاری

یعنی چی بگم که از اول پاییز امسال همش مریض بودی گریهگریهگریه همش منتظر یه فرصت بودم که کامله کامل خوب شده باشی که برات واکسن آنفولانزا بزنم اما نشد که نشد آخ

الهی بگردم که شدی پوست و استخون زیر چشات گود افتاده دیگه نمیدونم چیکار کنم خیلی سعی می کنم تقویتت کنم اما خوب اصلاً همکاری نمی کنی و خوب غذا نمی خوری و منو حرص میدی نگراننگران

دقیقاً از شب قبل از تاسوعا که بردم حموم و آب یکم یخ کرد یخورده حالتای سرماخوردگی و آبریزش بینی داشتی اما خیلی خفیف بود تا بعد از تعطیلات که یهو سرفه های بدجوورت شروع شد و عطسه و آبریزش و تب و ... روز شنبه که مامان جوون زحمت کشید و با وجود اینکه خییییییییلی کمردرد شدیدی داشت تو رو نگه داشت قرار بود شبش من و بابایی ببریمت دکتر من زود تعطیل کردم و تا اومدم برم ماشینو بردارم دیدم که بعله ماشینو جرثقیل برده یعنی همه چیز اون روز به هم گوریده بود بابا شهاب با ماشین خاله شکیبا بردت دکتر تو راه ماشین خاموش شده بود وووووی روز خیلی بدی بود استرساسترس دکتر گفته بود یکی از گوشات چرک کرده و بهت آنتی بیوتیک داد اون شب مثل جنازه شده بودی و تویی که از شیطونی یه جا بند نمیشدی همش یه جا افتاده بودی و نا نداشتی حتی چشاتو باز کنی گریهگریه فرداش مرخصی گرفتم موندم پیشت و کلی اون روز تقویتت کردم رفتم برات ماهیچه تازه درست کردم برات اب پرتغال تازه و لیمو شیرین گرفتم هرچند که هر چیزی رو با بدبختی یک اپسیلون میدادم میخوردی تا شب یکم حالت بهتر شد اما بازم مامان جوون نذاشت ببرمت مهد فرداش و گفت که به کمک خاله شتیبا چشمک نگهت میدارن ایشالا خدا خیرشون بده و همیشه سالم و سلامت باشن که اینقدر زحمتای ما به گردنشونه امیدوارم بزرگ که شدی حسسسسسسسابی قدرشونو بدونی لبخند منم اون روز یکم مرخصی ساعتی گرفتم و زود اومدم تبت خدا رو شکر اومد پایین اما سرفه هات خیییییییلی بدجووره و اینقدر سرفه می کنی تا جایی که می خوای بالا بیاری امروز بردمت مهد دیگه ظهر زنگ زدم حالتو بپرسم گفتن خوبی اما خییییییییلی بدجوور سرفه می کنی نگراننگران

واسه همین می خوام امروز دوباره بعد از مهد ببرمت دکتر نریمان می خوام دکترتو عوض کنم بنا به دلایلی و چند تا از دوستامون که پیش دکتر نریمان میرفتم خیلی تعریفشو می کردن امیدوارم که بدون وقت قبولمون کنه استرس

خلاصه این بود جریان این روزهای ما امیدوارم که به خیر بگذره اوه

برای تاسوعا و عاشورا رفتیم قم چون خونه خاله جوون (خاله بابایی) روضه بود کلللللی اونجا بهت خوش گذشت و با بچه ها بازی کردی و آتیش سوزوندی خیلی خوشحالم که دیگه اینقدر بزرگ شدی که می تونی بری قاطی بچه ها و بازی کنی نیشخند

اینم عکس خونه خاله جوون:

 

اینم یه روز که تو ماشین اینجووری خوابت برده بود زبان:

 

دیشب که داشتیم از خونه مامان جوون اینا بر می گشتیم خونه تا رسیدیم تو پارکینگ شروع کردی به خوندن:

لسیدیمو لسیدیم کاشتی نمیلسیدیم تو لا بودیم خوس بودیم سواله لاک پُس بودیم بغل منو بابایی می خواستیم قووووووووورتت بدیم درسته ماچقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (44)

آناهیتا مامانیه آرمیتا
28 آبان 92 16:12
چقدرناراحت شدم ایشالا که زودترخوب بشی آواجونم ، صفوراجان دکترحسینی که دکترآرمیتا هستش خیلی تشخیص وداروهاش خوبه اگه لازم شدبگوآدرس بدم سیدخندانه .. عکس آخرت خیلی بامزه اس شعرکه دیگه
نرگس مامانه باران
28 آبان 92 17:18
سلام صفورا جونم ایشالا که دیگه دخملی مریض نشه به خاطر سردی و گرمی هواست به خاطر سرفه هاش به دونه براش خیس کن خیلی مفیده زود خوب میکنه
سوده
28 آبان 92 17:40
وای هزار ماشالله این دختر خیلی شیرین زبونه به خدا من نشنیده دلم غش رفت. امیدوارم الان که داری این کامنت رو می خونی حال آوا خوب حوب شده باشه. پانیسای منم خیلی مریض بود ولی الان بهتره و خوب شده. تازه بعد خوب شدن گرفتگی بینی و سرفش می مونه
شب بو
28 آبان 92 18:08
الهییی بگردم آوا جونی چرا همچین شدی گلممم دختر ظریف مون مریض شدههه صفورا جون میدونم چی به سرت اومده که خودمم بسییییارررر از این روزا پشت سر گذاشتم ولی ایشالا آوا جان ، زوود زوود سالم و سلامت کامل میشه عزیزم مراقب خودت و دخملی باش
maryam mamane negin
28 آبان 92 19:21
سلام صفورا خانم دخمل نازتون جند روز از دخمل من بزرکتره انشالله زود خوب بشه ببخشید شما مشکل کمبود وزن اوا جون رو ندارید من خیلی غصه میخورم اوای نازم رو ببوسید ------------------------------------------------------ نه عزیزم آخه من و شوهرم هر دو لاغریم خوب بچه امونم به خودمون رفته دکترش میگه ژنتیکیه لاغریش
جیران بخشنده
28 آبان 92 21:02
الهی عزیییزم ایشالا زودتر خوب بشی عاشق اون جمله نازت شدم
مامان مهرناز
29 آبان 92 2:00
عزیز دلم ان شالله هر چه زودتر خوب خوب شی نفسم خوش تیپم خیلی دوست دارم قربون اون شعر خوندن ناااااااااااااااااازت
مامان ترنم
29 آبان 92 7:59
ان شاء الله بهتر شود. شربت پروسپان براي سرفه عالي است حتماً براش بگير. منم دخترم بدنش خيلي ضعيف است و يك باد كه بهش مي خوره سرما مي خوره دكتر گفت بعد از خوب شدنش شربت آسمويت براش بگير.
...
29 آبان 92 9:35
سلام... برای سرفه شدید فقط فقط آب بِه خوبه... یعنی آبشو بگیری بدی بخوره اگه دارویی که دکتر داده تلخه و سخت میخوره بریز تو همین آب به و بده بخوره مثل آب رو آتیش میمونه
hodeys
29 آبان 92 9:40
آخی، ایشالاه زود خوب بشه عوضش بدنش مقاوم میشه و سالهای اینده کمتر مریض میشه قربون شیرین زبونی هاش
مامان آروین (مریم)
29 آبان 92 13:27
ای وای عزیزم چرااااااااا دوباره مریضی ؟؟؟؟ ایشالاه که با خوردن داروهات و غذاهای مقوی زود زود خوب بشی گلم .
مامان آروین (مریم)
29 آبان 92 13:30
راستی بگم که آروین من هم شدیدا سرفه میزد بردمش دکتر بهش شربت زادیتین داد دوبار خورد الان خوب خوب شده . اگه بردیش دکتر به دکتر بگو شاید براش تجویز کنه . من کرمان این شربت رو 27 هزار تومان گرفتم .
مبينا جان
29 آبان 92 13:55
الهي بگردم اميدوارم هرچه زودتر خوب بشي آواجان. يك خواهش هم از مامان گلت دارم، چرا براي دختراهاي 5 و 6 ساله لباس نمي يارين؟ ------------------------------------------------------------ مرسی گلم آخه تازه فروشگاه رو افتتاح کردم ایشالا یکم زمان بگذره سایزهای بزرگتر هم میارم
ما مان ماهور
29 آبان 92 14:03
امیدوارم همیشه شاد وسلامت باشید .به نظر من بهتره جملات منفی رو برا بجه ها بکار نبریم و تو این جمله ای که گفتید مثه جنازه شده بودی حس خیلی بدی بود البته ببخشید خودتو ن بهتر میدونید --------------------------------------------------------------------- تذکر به جایی بود چشم از این به بعد رغایت می کنم ممنون
نیر
29 آبان 92 14:34
من بخورمتتتتتتتتتتتتتتتت من بخورمتتتتتتتتتتتتتتت الهی هیچ وقت دیگه مرض نشی گلم خوش زبون من
مامان ایسان
29 آبان 92 15:15
عزیزم نبینم مریضیتو زودی خوب بشی گلم وای که چقده گل سرت و شال کلاهت قشنگه شیرین شیرینم چقده قشنگ خوابیدی قربون اون شعر خوندنت خصوصی فرستادم
مامان کیاراد(آرزو)
29 آبان 92 16:48
ایشاا...هرچه زودتر خوبه خوب شه.نگران نباش عزیزم پسرمن کل تابستونم سرماخورده بود چه برسه به زمستون
مینو
29 آبان 92 21:09
چی شده آواااا عزیزم درک میکنم چه شریط سختی داری که شاغلی و دخملی گلت مریضه. براش دعا میکنم زود خوب بشه.
باران اردیبهشت
30 آبان 92 1:45
امیدوارم زود خوب شی و شیطونی رو از سر بگیری
رها
30 آبان 92 9:47
عزیزم امیدوارم زودی خوب بشی عکس اخریش خیلی بانمکه
جوجه نارنجی ما
30 آبان 92 16:50
خاله جون ایشالا زودتر خوب بشی .طفلکی صفورااااااا.خیلی سخته کارمند باشی و نینی ت مریض بشه جیگر من که آتیش میگیره.خدا رو شکر که بهتری عزیزم
مامان مهرناز
2 آذر 92 0:24
عزیزم انشالله خوب خوب باشی وهیچ وقت مریضیتو نبینم عاشقتم خوش تیپ کوچولو
دنیا مامان درا
2 آذر 92 8:09
سلام صفورا جان امان از دست این سرماخوردگی ان شا الله زود زود خوب بشه ما هم همین مشکل رو داریم می دونم الان چی میکشی خدا بهت قوت بده
مینا ( دلنوشته هایی برای دلبندم )
2 آذر 92 8:55
سلام عزیزم الهی بهمیرم که مریض شدی آوا خوشگله انشالله که دیگه هیچ وقت مریض نشی عروسک
samaneh
2 آذر 92 8:58
فدات بشم آوا جونم ایشاا... که زود زود خوب بشی وای چه بامزه شعر میخونی بخورمتتتتتت
سپیده
2 آذر 92 11:17
مدل خوابیدنشوووووووو
مامان آنیسا
2 آذر 92 11:52
عزیزم ایشالا دیگه هیچ وقت مریض نشی قربون اون شعر خوندنت برم من نانازی
ازاده مامان هانا
2 آذر 92 21:44
عزیز دلمممممممممممممم نفس عشق قربونت بشم مننن اخه من عاشق این شیرین زبونیای توام خوببببببببببببببببببب صفورا فشارش بده خوش تیپه منوووووووووووووووووووووووو...
الناز مامان بنیا
3 آذر 92 14:26
ان شالهه ککه خوب باشه همیشه
باران
4 آذر 92 13:57
ماشاالا.خدا قندعسلت رو بهت ببخشه چقدر زیباست که عکسهای تولدش روتا حالا واسش گذاشتی.کاش مامان منم اینکارا رو واسه منم یکرد.اما طفلی...... صفورا جون اگه مایل بودی بیا تبادل لینک کنیم..
بابا و مامان محمد طاها
5 آذر 92 8:20
بچه ها واقعان خیلی حساسن همش مریض میشن ادم صد جور مواظبشون میشه بازم مریض میشن الهی همیشه سلامت باشی کوچولووووووووووووووووووووووو
اریا و آنیتا
5 آذر 92 19:33
sسلام.با آنیتای ما دوست میشی آوا جونی؟ -------------------------------- سلام معلومه خیلی هم خوشحال میشم
مامان امیر محمد(وروجـــک مامانی)
6 آذر 92 2:09
سلااااااااااام مامان صفورا..... ولقع هم نی نی خوشگلی داری هم وب قشنگی خدا برات خفظش کنه... من امشب تقایبا وبتو زیرو رو کردم اتاق ناز پری ک واقعا محشره... تمام عکساهم عالی... ایشاال گلدخی زودی حوب میشه... گلم سررررررفرصت به ما هم سر بزن در صورت صلاخ دید به منم رمز بده --------------------------------------- ممنونم عزیزم لطف داری از آشناییتون خوشبختم
سحرناز
6 آذر 92 11:57
ای وای تو چرا اینقدر مریض میشی عزیزم مراقب خودت باش
جیران بخشنده
6 آذر 92 22:07
یه وب ساختم خوشحال میشم سر بزنیدhttp://jiji77.niniweblog.com/ --------------------------------------------------------- باز نمیشه آدرسو درست دادی؟؟؟
پریسا پ
7 آذر 92 12:45
سلام عشق کوچولوی من الهی قربون زبون کوچولوی تو برم منننننن دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم............. انشاالله زود زود خوب بشی عسلم دلم براتون خیلیی تنگ شده مامان صفولا تو رو خدا براش اسپند دود کن من عاشق اوا جون و ارمیتا جون هستم انشاالله دختر منم صحیح و سالم به دنیا میاد برام دلبری میکنه خیلییییی دوستتون دارم یه چیزی بگم راستی جنسیت بچه من هنوز مشخص نیست -------------------------------------------------- عزییییییییزم ایشالا به زودی بگیریش بغل
جوجوبانو
7 آذر 92 15:26
اینقدر دلم می خواد از این فروشگاهتون خرید کتم که فقط خدا می دونه. اما نمی دونم در آینده نی نی دختر میشه یا پسر خودم دختر دوست دارم. همش نگاه می کنم. می گم انشالله تموم نمی شه یا مدل های دیگه و بهتر میاد. فروشگاه رو زود تعطیل نکنی بگی خسته شدم. من حالا حالا ها می خوام بیام خرید صفورا جونا -------- عااااااااااااااااشق این عکس آخرتم موش موشی --------------------------------- فدات شم عزیزم چشم هستم در خدمتتون
سارا (مامان درسا)
7 آذر 92 16:00
سلام به آوا جون و مامان مهربونش مدتی پیش توی وبلاگ یکی دو تا از دوستام عکسی از دخمل شما دیدم ... ماشالا خیلی تو دل برو و خانومه ... با اجازه شما ادتون می کنم ... راستی دخملی من متولد دی 90 هست ... بهمون سر بزنین خوشحال می شیم .... ----------------------------------------- ممنون عزیزم حتما میرسیم خدمتتون
مریم مامان شاینا
9 آذر 92 11:38
آوا جونم انشاالله که زود خوب میشی عکسهات هم خیلی قشنگه صفورا جون با اجازه تون لینکتون کردم ----------------------------------------------- ممنون عزیزم باعث افتخاره
یاسمن مامان رادین
9 آذر 92 13:40
واااااااااااااااااای امان از این مریضیاااااااااااااااا قربوون اون مدل خوابیدنت عزیز خاله.
مامان ایسان
11 آذر 92 7:47
خداییش پیغامهای من نمیرسه دوباره میذارم خوب عذاریهاتون قبول باشه قربون دخملیمون برم که مریض شده انشاالله زودی خوب میشی عزیزم هد سرت و شال کلاهتم خیلی نازن
mona
23 آذر 92 18:18
عزیزم ممنون که جواب سوالم را دادی حتما به شما اطلاع میدم اوا جون را ببوس.
هم نفس
14 بهمن 92 11:19
سلام خیلی خوبه که از لحظه لحظه زندگی دخملیت مینویسی... خوشحال میشم به وب ما هم سری بزنی.. من و همسرم مهدیار تقریبا قصه زندگیمونو مینویسیم... منتظرتونم... ------------------------------------------------ ممنون گلم حتما میام پیشتون