تولد خاله شمیم
سلام دخترک خووووشگل و دوست داشتنی خودم
این روزا خیلی کارام زیاده شبا من و بابایی جنازه ایم میرسیم خونه آخر سالی کارای بانک هم زیاده و خیلی خسته ام می کنه خیلی از روزا من باید شیفت وایسم سرکار و مامان جوون و باباجوون میان مهد دنبالت و میبرنت خونه اشون اما وقتی میام خونه و تو رو میبینم با یه لبخندت با دیدن اون دندونای کوچولوت هممممه خستگی از تنم در میره و یه دنیییییا شادی بهم هدیه میدی
روز اولی که مامان جوون اومده بود دنبالت انگار بهت برخورده بود من نیومده بودم شب تو تخت می گفتی بابا ناز مامان اَت بهت گفتم چرا مامان؟؟؟ اولش نفهمیدم چرا اینو گفتی اما بعد که داشتم باهات حرف میزدم بهت گفت امروز مامان جوون اومد مهد دنبالت سریع گفتی مامان دوون اومد تو نیومدی خدابظ شدم (تو مهد هرکی میان دنبالش می گن خدافظ شد) وااااای عزیییییییزم اینجا بود که فهمیدم بهت برخورده من نرفتم دنبالت از روز بعدش مامان جوون و باباجوون دوتایی اومدن دنبالت که احساس بد نداشته باشی
واقعا باید از زحماتشون تشکر کنم با اینکه خیلی شیطون شدی و وقتی میری خونشون همش باید دنبالت بدوون و خرابکاری می کنی همش اما واقعا خیلی این روزا کمکم می کنن و نگهت میدارن
خوب بریم سراغ عکسای تولد خاله شمیم
روز جمعه یه تولد کوچیک خانوادگی برای خاله شمیم گرفتیم که البته تولد واقعیش روز یکشنبه بود اولش ناهار رفتیم رستوران ژوانی پاسداران و بعد هم عصری تو خونه مراسم کیک خورون و کلی با این عینک خاله شمیم خندیدیم و هممون باهاش عکس گرفتیم
خوب اول بگم که شما رضایت نمیدادی که تولد خاله شمیم باشه همش می گفتی تولد منهههه تولدم مبالک
کادوی شمیم رو که یه شلوار جین بود دادیم تو بهش بدی نمیدادی که هی می گفتی منم کادو دالم بعد که دادیم به خاله شمیم رفت پوشید شروع کردی داد و بیداد که ماله منه ماله منه
خلاصه بساطی داشتیم نمیذاشتی خاله شمیم یه عکس تکی بگیره تو همه عکسا حضور داشتی و کلی شمع فوت کردی و واسه تو هم تولد گرفتیم
خاله شمیم و تو و بابا جوون :
و اما عینک بازی :
این عکس آخری هم خانواده سه نفریه خودمون :
نمیدونم فکر کنم این دیگه آخرین پست سال 92 باشه امیدوارم سال 93 سال خوب و پرباری برای هممون و همه دوستامون باشه
پیشاپیش هم سال نو رو به همه دوستای گلمون و خواننده های روشن و خاموش وبلاگمون تبریک میگم و سال خوبی رو براشون آرزومندم
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
بعداً نوشت: این عکس آخرین روز کاری من تو محل کارمه دوست داشتم اینم بذارم وبلاگت یادگاری بمونه
اینم سفره هفت سینمون: