آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

آوای دلنشین

تولد مهدی جوون و تولد نیکا جوون

1393/4/7 12:53
نویسنده : مدیر
2,257 بازدید
اشتراک گذاری

5 شنبه این هفته تولد مهدی جوون بود و خونه خاله وجیهه از دوستا و همکارای قدیمی خودم دعوت بودیم شب قبلش که به خاطر فوتبال دیر خوابیده بودم و صبح زودم رفته بودم سرکار واااای از سرکار برگشتم جنازه بودم ...تو خونه مامان جوون اینا مونده بودی وقتی برگشتم بعد از ناهار یکم خوابیدم و آماده شدیم رفتیم تولد هر چند دیر رسیدیم اما خیییییلی خوب بود و خوش گذشت دست خاله وجیهه هم کلللللی درد نکنه بوسمحبت

اینم عکسا:

موقع شام:

یواشکی انگشت زدن به کیکو شروع کردی:

مهدی جوونم که از روی موتورش پایین نمیومد بس که عااااشق موتور بود خنده:

بدآموزی داشتی واسه نی نیا و این خانوم کوچولو هم انگشت زدنو از تو یاد گرفت خجالت:

روز جمعه تولد نیکا جوون دعوت بودیم که توی رستوران مادر گرفته بود که پایینش زمین بازی بود خییییییییلی عاااالی بود و حسسسسسسابی کیف کردی تو، به نوعی که به زوووووور آوردمت خونه سه بار از تو زمین بازی کشیدمت بیرون و تا سرمو برگردوندم دیدم دویدی رفتی تو زمین بازی بدبو

بعد از خوردن تو و آرمیتا اولین کسایی بودین که پریدین تو زمین بازی خنده:

تو و آرمیتا و بنیتا:

این دو تا عکس بعدی خییییییییلی باحاله آرمیتا میاد تو رو بلند می کنه و با خودش میبره اولش که رفته بودیم داشت به یکی نشونت میداد میزد به تو و می گفت این دوسته منه زبانعزیییییییییییییزم محبتبغل

اینم نیکا خانومه گل که تولدش بود و بسیار هم زیبا شده بود:

تو متین کوچولو:

یعنی هیچ چیز از زیر دست شما دو تا ووروجکا در امان نبود:

فدای اون دست زدنت:

و حالا کم کم رفتی تو کار انگشت زدن چشمک:

از اون دور ببین چطور دولا شدی انگشت بزنی متین و بارانم همش دعوات می کردن قه قهه:

نیکا، متین، باران و تو:

ای جووووووونم ببین چه مظلوم و ساکت نشستی منتظرید اون توپ رنگی رو بترکونیم:

و اما رفیق فابریکا:

اینم نقاشی رو صورت که به زور اینکه می خواد آرایشتون کنه نشستی و تا شب هی تو خونه راه میرفتی می گفتی آراتا (آرایشگاه) کردم خنده

موش کوچولوی خودمیییییییییی بوس:

اینجا متین شیر شده بود و همش غرش می کرد و شما رو می ترسوند خنده:

دست سمانه جوونم درد نکنه بابت این تولد عااااالی که اینقدر به بچه ها خوش گذشت محبت

این ساعتی که تو همه عکسا دستته یکی از سوغاتیاییه که مامان جوون از دبی برات آورده خییییییلی دوسش داری و از اون روز از دستت درش نیآوردی:

بقیه سوغاتی هارم بعدا تو تنت عکس میذارم

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یه شب که خونه مامان جوون اینا خوابیده بودیم کلی جاها رو آوردم انداختم و با کلی ترفند بردمت تو اتاق که بخوابونمت بعد که خودم گرفتم کنارت خوابیدم تا پتورو انداختم روم و تازه جاگیر شدم یهو پریدی از تو جات بیرون واسه من دست تکون میدی و میگی سی یو لیتور و میدویی از اتاق بیرون منو میگی تعجبقه قهه

یه روز دیگه ام خونه مامان جوون اینا وقتی مسافرت بودن من تو آشپزخونه داشتم غذا درست می کردم اومدی میگی مامان بریم سی سا من فکر کردم منظرت سی سایده یعنی کنار دریا گفتم آره مامان یه روز میریم سی ساید میگی نه مامان سی سا منو میبری اله کلنگ شکیبا گفت فکر کنم اله کلنگ به انگلیسی میشه سی سا که بعدش رفت تو دیکشنری دید گفت آره اله کلنک به انگلیسی میشه see saw خنده یعنی همین مونده که تو یه کلماتی به کار ببری که ما بلد نیستیم زبان

دیروز با هم رفته بودیم حموم همیشه عادت داری صابونو برمیداری باهاش بازی می کنی و یادت میره دستتو میزنی به چشمت و چشمت میسوزه دیگه اینقدر بهت گفتم خودت اولش سریع میگی صابونو برمیدارم اما دستمو به چشمم نمیزنم اما باز یادت رفت و چشمات سوخت سریع برات شستم و گفتم مامان نباید با صابون بازی کنی برگشتی میگی هر وخ مامان شدم اون وخ صابونو میزنم به چشام وااااااااااااای مرده بودم از خنده یعنی این شده از فانتزیات قه قهه

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پ.ن. : یکی از دوستام برام پیغام گذاشته بود که یه آدم از خدا بی خبر با اسم و بلاگ من براش پیغام های ناجوور میذاره گفتم شاید تو وبلاگ سایر دوستان هم تکرار بشه آگاه باشید و خبردار

خدایی به قیافه من میخوره کامنت ناجوور بذارم خندونک

 

پسندها (17)

نظرات (38)

مامان سمانه
8 تیر 93 12:19
صفورا جان ممنونم که اومدین و خوشحالم که به آوای خاله خوش گذشته .نیکا همش راه میره میگه بازم تولد میگیری و تمام دوستاشو اسم میبره که دعوت کنه بوسسسسسسسسسسس
تيام
8 تیر 93 13:15
انشـــآالله هميشـــه شــآد بــآشين و لبــآتون بخنــده ... برآ منمــ دعا كنين سريعــتر مـامان بشمــ ... چون عاشق ني ني هــامــ
كتايون كلوپ دوستان قديمي
8 تیر 93 14:00
ماشالله هزار ماشالله دختر گلم براي خودش خانمي شده الهي خاله قربونش بره اميدوارم كه هميشه در مهموني جشن تولد باشين خوش بگذره
مامان مهرناز
8 تیر 93 14:55
به به چه پست پرانرژی چه همه نی نی خوشکل وناز قربون انگلیسی صحبت کردنت برم منننننننننن
**کلبه رنگارنگ**
8 تیر 93 17:35
چقدر گریم به صورتش میاد
مريم
8 تیر 93 17:44
عزيزدلم خيلي خوش گذشته هميشه خوش باشي عاشق اين حرفت شدم هر وقت مامان شدم يعني صفورا جون باور ميكني من عاشق اين دو رفيق فابريكا هستم بابت عكساي خوب مرسي
سمیه (آبجی حنانه و محمدسبحان)
8 تیر 93 18:44
خدای من! صفورا این دخملت چلوندنیه ها!!!!!!! یه پا گوله نمکه... ببوسش عوض من حتماااا
نفيس
9 تیر 93 2:45
واي ميام اينجا دلم تولد ميخواددددد خيلي خوشم اومد از سي يو ليتررررر شيطون موش موشك ژست پست پايين با پودر بچه عاليههههههه بوسسسسس براي آواااااااى باحال و خوشگل. خيلي دوست داشتني هستى دخترك كاش از نزديك ميديدمت
عشق مشکی یواش
9 تیر 93 6:46
سلام امیدوارم که خوب باشین خوب تولد رفتین امیدوارم همیشه از این تولدها وشادی ها باشه این آوا هم خوب شیطون شده فکر کنم تا دو روز دیگه فارسی هم نتونه صحبت کنه با آرزوی زندگی سرشار از عشق و محبت برای شما
بهاره مامان الینا
9 تیر 93 8:31
آوا جون همیشه به تفریح بوووووووووووووووووووس
سارا(مامان یسنا کوچولو)
9 تیر 93 13:07
سلام عزیزم.همیشه به شادی گلم.راستی مامانی یه نفر با آدرس وبلاگ شما کامنتای ناجور واسه من گذاشته بود.ولی من متوجه شدم که الکی آدرس گذاشته.حواست باشه اگه با اسم من واست کامنت گذاشت باور نکنی.
دوستدار آوا
9 تیر 93 15:40
ماشاالله به این موشموشک خانم. عجب ساعت نازی خوش بحال آوا جون که مامان جونش تند تند میره دبی و براش سوغاتیای خوب خوب میاره
مامان فتانه
9 تیر 93 18:16
عزیزم همیشه به تولد وشادی....عجب عکسای نازی....ساعتت هم خیلی نازه....هههههههه شیطون خانم قاتل کیکایی
lili
10 تیر 93 0:08
فک کن 1 درصد شما کامنت ناجور بذاری))فک کن
مامان پانیسا
10 تیر 93 0:48
نفس چقدر گریم خوشگل بود عسیسم راستی چندبار خواستم تبادل لینک کنم فکر کنم وقت نکردی عزیز دلم ادرس وبلاگ پانی هم هستش بیا خاله مهربون بانی نی خوشگل نازت خوشحال میشم
♥دختری با نگاهی متفاوت♥
10 تیر 93 19:10
سلــــــآمــــ صفـورآ جـونـمــــــــــ تـولـد مهـدی جـون مبـارکــــــــــ وآآآآی ایـن آوا جـونـمــــ عـاشـق انگشتـــ زدن بـه کیکــه تـولـد نیکـا جــون مبــآرکـــــــــــ مـن عـاشـق ایـن دوتـا دوستــ فـابـریکـمـــــــــــ چقـدر قشنگــ شـدهـ مـوشمـوشکــــ چـه سـاعتـــ قشنگــی مبـارکـش بـاشـــه وآآی فـدای اون حـرفـای شیـرنش بشـمـــــــــــ وآآآآی خـدا لعنتــ کنـه کسـایـی کـه بـا اسـمـــ افـراد نظـر میـزارنــد صـفـورا جـونـمــ خـودتــُ نـاراحتــ نکـــن مـراقبــ خـوتـون بـاشیــد فعلــآ"
دختر آسموني
11 تیر 93 9:14
صفورا جون اينقد خوب و دقيق همه چيزو توضيح ميدي كه من كلي مايوس شدم و با خودم ميگم وبلاگ آسمان رو تعطيل كنم. آوا جوني رو ببوس. راستي ما هم آپ هستيما. ---------------------------------------------------------------------- ای بابا این چه حرفیه خیلی هم وبلاگش قشنگه
دختر آسموني
11 تیر 93 9:14
انشااله هميشه خوش باشين.
مامان آويسا
11 تیر 93 11:08
صفورا جوون يه سوال برام پيش اومد! شما اينقدرميريد تولد چقدر ماهيانه كادوميخريد؟ وهيچ وقت نميگيد كه چي كادوبردين براي تولدها --------------------------------------------------------------------- هههه والا تا حالا به ذهنم نرسیده از کادوهای خودمونم عکس بذارم
مامان شقایق
11 تیر 93 13:27
سلام عزیزم وبلاگ قشنگی داری رمز میدی؟؟
فریاد بیصدا
12 تیر 93 0:03
رسول خدا (ص)در تفسیر(وجیء یومئذ بجهنم)فرمودند:هفتاد هزار فرشته با هفتاد هزار مهار جهنم را میکشند و می اورند و ان در حال سر کشی است که اگر او را رها کنند همه را اتش میزند سپس من در برابر جهنم قرار میگیرم و او میگوید:ای محمد مرا با تو کاری نیست خداوند گوشت تو را برمن حرام کرده.در ان روز هر کس در فکر خویش است ولی من میگویم :پروردگارا امتم را نجات ده.کافی ج8ص313
مامان گیسو جون
14 تیر 93 22:34
سلام عزیزم همیشه به شادی و جشن صفورا جونم خیلی خوشجال شدم از دیدن شما و آوای نازم امیدوارم همیشه سلامت سلامت و شاد باشید با اجازه لینکتون کردم
مامان فرزانه
16 تیر 93 20:08
همیشه به شادی و تفریح انشالله تولد آواجون آوای نازم را ببوس
دختر آسموني
17 تیر 93 9:02
صفورا جون كجايي؟ نگرانت شدما. نه نظرات رو تاييد كردي نه پست جديد؟! واقعا نگرانتما.زودتر يه خبر از خودت بهمون بده.
لیلا
17 تیر 93 10:36
عزیزم چرا نیستین؟ نگران شدم من هر روز میام وبتون ولی حتی نظرهارو هم تایید نکردین
جیران بخشنده
17 تیر 93 13:02
شیرین زبون نازم همیشه خوش باشی عزیییزم
مامان سوده
17 تیر 93 18:24
سلام عزیزممم...یک مدتی نبودم دلم برای دختر گلم تنگ شده بود انشاالله همیشه به مهمانی و جشن باشین.اوا گلم میبوسمت عزیز دلم.
مامان الی(الهام)
18 تیر 93 16:20
سلام چه خوبه که دوره گذاشتین و هی تولد دارین.....این همه دوست رو از کجا پیدا کرده آوا بلا...؟ صفورا جون خصوصی داری لطفا
مامان مهرناز
18 تیر 93 23:59
امروز برایت اینگونه دعاکردم! خدایا! بجز خودت به دیگری واگذارش نکن! تویی پروردگار او! پس قرارده بی نیازی درنفسش! یقین دردلش! اخلاص درکردارش! روشنی دردیده اش! بصیرت درقلبش! و روزى پر برکت در زندگیش آمین
مرضیه
19 تیر 93 13:42
سلااااااااام سلام صفوراجونی غیبتتون خیلی طولانی شده ها کجاهایین؟؟؟
مامانی آرتینا جان
20 تیر 93 15:39
سلام مامانی آوا جان.هزار ماشاالله چه دختر بامزه ای با اجازه و افتخار لینکتون کردم. ------------------------------------------------------------------------ ممنون
مهسا مامان نفس
20 تیر 93 19:54
سلام صفورا جوووونم بیا خصوصی
جوجوبانو
20 تیر 93 20:45
سلام صفورا جون اين وبلاگ شماست؟ http://12345678910.niniweblog.com/ آخه به نظرم وسايل آوا جون بود. گفتم اطلاع بدم كسي از عكساي شما سوء استفاده نكنه ------------------------------------------------------------------ چند نفر بهم گفتن اما دیر دیدم نتونستم ببینم وبلاگو مسدود شده انگگار
سولماز
20 تیر 93 23:04
سلام من اتفاقی با این خونه زیبا ودختر گلتون اشنا شدم من هم سه قلو دارم سر بزنید خوشحال می شم وای که عاشق انگشت کردن تو کیکشم ما شاالله
دختر آسموني
21 تیر 93 12:16
صفورا جون كجاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااايي؟
زهرا
21 تیر 93 15:38
سلام صفورا جان،وقتت بخیر من یکی از طرفدارای آوا هستم. امروز تصادفی به یه وبلاگی برخوردم که گفتم شاید بد نباشه شما هم در جریان این وبلاگ باشید. http://12345678910.niniweblog.com/ --------------------------------------------------------------------- نتونستم بینم مسدود یا حذف شده انگار
بشرا
21 تیر 93 22:28
سلام صفورا جون چرا دیگه آپ نمیکنید؟
مرضیه
22 تیر 93 13:33
سلام صفورا جونم خوبی عزیزم دخمری خوبه؟؟ پس چرا نمی نویسی برامون؟؟ دخترمنم تازه یاد گرفته رو پهلو بچلخه خخخخ مامان تنبلشم هنوز وبلاگ درست نکرده شاااااااد باشین زود بیا بنویس