آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

آوای دلنشین

سفرنامه آنتالیا 1

1394/2/3 12:27
نویسنده : مدیر
6,163 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسلک مامان به قول خودت عااااااشقتم بوسمحبت جدیدا خیلی مهربون شدی و همش میای میچسبی بهم و میگی مامان خیلی دوست دارم و بوسم می کنی و این یه دنیاااااااااا برام ارزش داره و واااااقعا شیرینه متنظرفرشته

خوب بریم سراغ سفرنامه آنتالیا و خاطرات اون که فکر نکنم توی یک پست جا بشه و مجبورم حداقل عکسارو دو تیکه کنم.

همونطور که تو پست قبلم گفتم قرار بود اولش پروازمون 1شنبه باشه اما کنسل شد و افتاد شنبه ما هم بعد از دماوند تا نصف شب حول حولی کارامونو کردیم و چمدونامونو بستیم و آماده سفر شدیم خندونک

چون اون بار با پرواز غیر مستقیم رفتیم و واقعا مسیرش طولانی بود اینبار دیگه با اطلس جت گرفتیم که مستقیم به خود آنتالیا میرفت و خیلی راحت تر بود هرچند یه توقف چند دقیقه ای تو آدنا داشت اما خوب باز هم خیلی راحت رفتیم و برگشتیم راضی

تو مسیر فرودگاه امام:

دیگه بزرگ شدی و کاملا مسافرت رو متوجه میشی و کلی ذوق داشتی مخصوصا چون با مامان جوون اینا بودیم.

کافی شاپ فرودگاه امام:

صندلیت اینور بود اما همش دوست داشتی بریم پیش خاله شمیم و مامان جوون:

فرودگاه آنتالیا در بدو ورود:

الههههههی قربونت بشم که بزرگ شدی و همش دوست داشتی خودت چمدونتو ببری:

هنوز اتاقامونو تحویل نداده بودن که بهمون گفتن اول برید شام تا وقتش تموم نشده و واقعا که غذاهاش و منوی غذایی خیلی متنوع و خوشمزه بود:

اینم صبح روز اول و صبحانه:

ببین آفتاب تا وسط رستوران افتاده باورمون نمیشد که یهو در عوض چند دقیقه چنان بارون بگیره که نشه بریم کنار دریا زبان:

از صبح سطلتو دستت گرفته بودی و می گفتی بریم کنار دریا:

تا اومدیم آماده بشیم و بریم کنار دریا هوا بارونی شد پشیمون شدیم گفتیم بریم استخر یه استخر روباز آب گرم داشت روز اول هوا خیلی خنک بود و بارونم که گرفت ما میدیدم که بچه های لاغر آلمانی چطور میرن تو این استخر آب گرم باورمون نمیشد تو اون هوا گفتیم لابد اینا عادت به سرما دارن ما اولش رفتیم تو استخر سرپوشیده هتل که با یه در به این استخر راه داشت وسطش من به بابا شهاب گفتم بذار ببینم استخر آب گرمش چطوره واااای خیلی لذت بخش بود وقتی تو هوای خنک رفتم تو استخر آب گرم و کلی خدا رو شکر کردم که امتحان کردم خندونک خلاصه اومدم دنبال شما و شما رو هم آوردم اینور بابا شهاب اولش هی می ترسید می گفت تو این سرما آوا سرمامیخوره اما وقتی اومد تو آب نظرش عوض شد وقتی میرفتی توی آب اصلا سرمای هوا رو حس نمی کردی بارون هم که میومد لذتش دوچندان میشد تا حالا توی این هوا توی استخر رو باز نرفته بودم اونم منه سرمایی خیلی تجریه خوبی بودخندونک

اینم بغل باباجوون:

لابی هتل مشغول پرخوری زبان:

فردای اون روز هوا آفتابی شد من به هوای روز قبل کلی لباس تن تو و خودم کردم رفتیم بیرون یکم عکس مکس گرفتیم دیدم داریم میمیریم از گرما برگشتم عوض کردم لباسامو و واسه تو هم مایو آوردم واسه کنار دریا

iهتلی که انتخاب کردیم هتل تایتانیک بود که بعد از حدود 20 روز تحقیق در مورد هتل های آنتالیا انتخابش کردیم که جزو بهترین هتل های آنتالیاس و تو سایت booking.com رنکینگ بالایی از مردم گرفته چشمک

فقط همون روز اول هوا خنک بود روزای بعد که آفتاب بود اینقدر هوا گرم شد که حتی توی دریا هم میرفتن خیلیاخندونک:

تو و خاله شمیم:

اجرای زنده بیشتر شبا تو لابی هتل بود:

ای جووووووونم فدای اون ژست اخمو گرفتنت بغل:

نمای پشت هتل:

ویوی کافی شاپ هتل:

همیشه و همه جا با سطلت گیر میدادی بریم دریا شن بازی خنده

اینم ویوی عرشه کشتی تایتانیک چشمک:


ادامه خاطرات سفر رو توی پست بعدی میذارم

 

 

ادامه دارد...

پسندها (8)

نظرات (20)

ĸoѕαr
5 اردیبهشت 94 15:16
عالی بود خاله صفورا.امیدوارم همیشه به خوشی باشید وآوا خانوم رو ببوسید.
مهسا
5 اردیبهشت 94 16:39
مثل همیشه عالی
آویسانا
5 اردیبهشت 94 18:28
بسیار بسیار عکساتون زیبا بود دوست خوبم همیشه به گشت و گردش آوا جونم تو همه ی عکسا ناز شده
♥دختری با نگاهی متفاوت♥
5 اردیبهشت 94 19:42
همـه چیــــــــــــز عـالــــــــــــــــی منتظـر ادامـه اش هستـمــــــــــــــ
مامان ماني جون
5 اردیبهشت 94 20:49
الهی همشه خوش و به سفر باشین
سپیده
5 اردیبهشت 94 20:58
همیشه ب سفر عالی بود سفرنامه ای جونم اوا
زینب
5 اردیبهشت 94 22:19
بازم عکس هات یکی از یکی خوشکل بودند مرسی از آپ منتظر ادامه هستم از الان ثانیه ها رو دارم میشمارم.
مامان رؤیا
6 اردیبهشت 94 4:08
عزیزم امیدوارم همیشه شاد و تندرست باشید در کنار هم
مامان خدیجه
6 اردیبهشت 94 8:14
همیشه به تفریح وشادی
سارا
6 اردیبهشت 94 9:49
انشالله همیشه تنتون سالم و دلتون شاد باشه دوستم. ماشالله
محبوبه مامان الینا
6 اردیبهشت 94 12:38
ای جان ژست اخمالوشو همه عکسها عالی
مهدیه
6 اردیبهشت 94 15:07
همیشه به گردش صفورا جان
مامان فتانه
6 اردیبهشت 94 15:41
عزییییزم همیشه به سفر و گشت و شادی...عکسا عالی بوووودن
رویا
6 اردیبهشت 94 22:11
اقا این سطل پایه ثابت عکسا بود که عاشق عکس آوام با کلاه و عینک کنار دریا ژست قشنگی گرفته
مامانی و بابایی
7 اردیبهشت 94 17:34
عزیزم لباس تولد اوا جونو از کجا گرفتی؟
فاطمه & فائزه
7 اردیبهشت 94 17:43
سلام خانومی همیشه به گردش و تفریح خدا حفظ کنه دخملی نازتون رو خوشحال میشیم به وب داداشی ما بیاین و نظر بزارین اگه با تبادل لینک موافق بودید خبرمون کنید راستی اگه امکانش هس به ما هم رمز بدین
زینب
7 اردیبهشت 94 17:55
منتظر آپ جدید هستم عکس ها هم یکی یکی از بهتر و دیدنی و جذابتر خوشکل بودند.
مامانی آرتینا جان***
8 اردیبهشت 94 3:13
آوا جونم همیشه به گردش و تفریح انشالله همیشه خوش باشین راستی سال خوب توام با سلامتی و موفقیت براتون آرزو میکنم. صفورا جان اکثر پستاتون رمزدار شدن نمیتونم عکسای عید و چهارشنبه سوری و... آوا جونو ببینم اگه دوست داشتی به منم رمز بده.
سمیه (آبجی حنانه و محمدسبحان)
9 اردیبهشت 94 11:18
سلام صفورا جون. خوبی عزیزم؟ خاطرات قشنگی بودند. خوشحالم که بهتون خوش گذشته. عکسهاتونم یکی از یکی بهتر!
مامان بهار
10 اردیبهشت 94 11:51
همیشه به سفر خوشگل خانوم