سفرنامه دبی 2 - نوروز 93
خوب بی مقدمه میریم ادامه خاطرات سفر
روزی که آماده شدی بریم سیتی سنتر:
اونی که دستته کرمه ضدآفتابته یا به قول خودت کُماد(پماد)
الهههههههههی من فداااایه اون خنده هات:
این عینکو اونجا برات خریدیم و حالا جلوتر سرنوشتشو میگم :
فودکورت سیتی سنتر:
تو کل مسافرت به جز تخم مرغ وسط روز و شام و ناهار سیب زمینی سرخ کرده و نوشابه لب به هیچچچچچچی نزدی
من عااااشق غذای چینی شده بودم به خصوص PANDA CHINES عاااالی بود غذاش و البته تبوله ممممم دهنم آب افتاد
یه روز عصر توی سوئیت:
اینجام یه شام سه نفره تو پیتزا هات که بسیار هم چسبید بقیه رفتن مکدونالد اما ما اصلا میل به برگر نداشتیم :
البته بگذریم که تو دهنمونو سرویس کردی اینقدر گفتی شتیبا-شمیم
بعدش همگی با هم رفتیم کافی شاپ starbucks coffee که پایینه هتل بود:
روزی که آماده شدیم بریم وایدوادی:
و اما این عینک و کلاهه خدا بیامرز که جفتشون توی این مسافرت گم شدن
خیییییییلی حیف شد من این کلاهتو خیییییلی دوست داشتم مامان جوون از آمریکا برات آورده بود و هیچ جا شبیهشو ندیدم
عینک رو که نگو همین یه عکسو باهاش داری همون روز بار اول بود که به چشمت زدی رفتیم پارک آبی تو رختکن گفتم آوا عینکت کو گفتی گذاشتم این تو و یه کمدی رو نشون دادی دیگه هر چی تو کمدها رو گشتیم نبود که نبود نمیدونم کجا نیست و نابودش کردی
قسمت بازی کودکان اینجا هم از اون سطل مزخرفا داشت البته یکم کوچیکتر بود:
بغل باباجوون:
ویوی اتاقمون در شب:
بازم پیتزا هات:
و بعدش یه قلیونه عربی حسابی:
اینم یه روز دیگه تو فوت کورت Outlet Mall :
شب همین روز هم نعیمه خانوم دعوت کرده بود که عکسشو تو پست قبلی گذاشتم
روز بعد رفتیم Jumeirah Beach :
داری ضدآفتاب میزنی :
اون روز کلللللی شن بازی کردی و به قول خودت بَف بازی هرچی گفتم آوا این برف نیست شنه باز می گفتی بف بازی کنیم :
این روز سیزده به در بود که ما اینجا بودیم تو ساحل :
و اما روز آخر اینجا حدود ساعت 11-12 بود که اتاق رو تحویل دادیم و ساکا رو گذاشتیم هتل و رفتیم دبی مال:
این کفش آدیداس و کیف رو هم از دبی برات خریدم که خیلی دوسشون داری اولش تو یه مغازه کفشرو انتخاب کردم پات کردی و سایز پاتو تموم کرده بود دوست نداشتی درش بیاری چون خیلی خوشت اومده بود کلی گشتیم یه شعبه دیگشو پیدا کردیم و برات خریدیم
لباس گرم تنت کردم چون بعدش داشتیم میرفتیم فرودگاه و می گفتن تهران خیلی سرده
بازم ماست بستنی:
خوب اینم از خاطرات سفر واقعا سخت بودا این دو تا پست
به زودی در تدارک یک شوی لباس هستم چون جنسام خیلی زیاد شده و عکس گرفتن از همش سخته احتمالا باز مشغولم کنه حسابی
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
بعداً نوشت: به دلیل سوال های زیاد دوستان شهرستانی اعلام می کنم نگران نباشید کلیه اجناس بعد از برگزاری شو در وبسایت فروشگاه برای خرید اینترنتی قرار میگیره
www.ninitop.com