آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

آوای دلنشین

پست ثابت

آغاز سال تحصیلی، ورود به مدرسه و شروع دوره جدید از زندگی

سلام و صد سلام به دختر دوست داشتنیه خودم  واسه این پست گفتنیا زیاده ببینم چقدر می تونم لوب مطلبو ادا کنم  اولش باید در مورد نحوه انتخاب مدرسه برات بنویسم مفصل. بخاطر مشکلاتی که این اواخر تو مهد پیدا کرده بودی و همچنین روحیه بسیار حساسی که داری انتخاب مدرسه برام یه پروسه خیلی سخت و حساس بود راستش دوست دارم افکارمو کامل اینجا برات بنویسم و جدایه از هر نتیجه ای که ممکنه بعدا بگیرم و درست و غلط بودن انتخابم می خوام بدونی که چه افکار و هدفی پشت انتخاب مدرسه ات بوده که امیدوارم نتیجه ای که میگیریم بیشترین نزدیکی رو به هدف داشته باشه  همیشه وقتی میدیدم که کودکی بچه ها داره توی مدارس ایران و با سیستم خشک آموزشی...
1 آبان 1396

تولد 5 سالگی

سلام دختر نازم  همونطوری که تو پست های قبل هم نوشتم برای اینکه اتفاقات جا افتاده این مدت رو بتونم تا حدودی جبران کنم تقدم و تاخر پست ها کمی بهم میریزه که امیدوارم ببخشی  همه تولدهات رو توی وبلاگ گذاشته بودم بجز 5 سالگی که دیگه وقتشه اینکارو بکنم    لباستو به همراه کلیه ملحقات و کفش بلوری سیندرلا که عاشقی و هنوزم تو خونه پات می کنی و پاشنه هاشم روشن میشه مامان جون زحمت کشیده از دیزنی لند آمریکا برات خریده یعنی در حقیقت عکس همه لباسای پرنسس های دیزنی رو بهت نشون دادیم و خودت سیندرلا رو برای تم تولد اون سال انتخاب کردی   تا الانم اینقدر این لباس سیندرلا رو تو خونه پوشیدی و پرنسس شدی که همه تور...
15 مهر 1396

سفرنامه دبی- شهریورماه 96

سلام دختر نازم دوباره اومدم با کلی خاطرات خوب و به یاد موندنی. این سفرمون یه سفر متفاوت بود برامون چون بابا شهاب بخاطر کارش نتونست که مرخصی بگیره و کارشو تعطیل کنه و بیاد واسه همین من و تو و خاله شمیم تنهایی به این سفر رفتیم اولش راستش خیلی استرس داشتم از پسش بر نیایم اما خدا رو شکر با اینکه جایه بابایی خیلی خالی بود اما خیلی بهمون خوش گذشت. چون من اصرار داشتم تو تا قبل از شروع مدرسه حتما یه مسافرت بری تا با روحیه خوب و با نشاط این مرحله جدید از زندگیتو شروع کنی  خوب میریم سراغ عکسا این عکس تو هواپیماس که خیلی با کارتن دیدن تو هواپیما حال کردی و خیلی سرگرم بودی و خدا رو شکر اصلا اذیت نشدی: از فرودگاه با...
11 مهر 1396

جشن ورود به مدرسه

سلام و صد سلام باورش سخته دختر کوچولویه شیرینی که خدا سال ها پیش به ما هدیه داده حالا اینقدر بزرگ شده که می خواد وارد مدرسه بشه  خیلی زود گذشت این روزها... روزایی که هیچ وقت دوست ندارم بگذره و تو بزرگ و بزرگ تر بشی اما چاره چیه که رسم روزگاره آره عشق مامان حالا تو دیگه برای خودت خانومی شدی و داری وارد مدرسه میشی و به همین مناسبت با مامانای وبلاگی همون دوستای صمیمی و قدیمی که خیلی از خاطرات کودکیتونو با هم ساختیم تصمیم گرفتیم یه جشن به همین مناسبت تو پارک براتون بگیریم. جشن ورود به مدرسه مکان: پارک پلیس زمان: شهریور ماه 1396 برگزار کننده: مامانای با سلیقه نی نی وبلاگی     اسماتون...
2 مهر 1396

نوروز 96 و سفرنامه دبی

سلام دوباره به تو دختر زیبای خودم  متاسفانه مجبورم خاطرات این چند وقتو یکم پس و پیش بنویسم و لا به لایه اتفاقات جدید یه گذری به اتفاقات از دست رفته هم داشته باشیم اما مطمئنم سال ها بعد که شاید این خاطرات رو بخونی اونطور به چشمت نمیاد  خوب این نوروز سال 96: مسافرتمون به دبی و هتل گلوریا با مامان جون اینا: دبی مال:    شهربازی سیتی سنتر: بازم دبی مال: جمیرا بیچ:   ماست بستنی عشق شمیم   فک کنم اینجام سیتی سنتره شایدم دبی ماله دقیق یادم نیست  : پارک آبی یاس تو ابوظ...
25 شهريور 1396

سلامی دوباره بعد مدت ها

بعد از مدت ها دوباره برگشتم تا بنویسم از خاطرات زیبای تو دخترم که حالا برای خودت خانومی شدی دیگه از مهر داری میری مدرسه پیش دبستانی و به زودی خودت خوندن و نوشتن یاد میگیری و می تونی هم بیای خاطرات قبلیتو بخونی و هم شاید اگر دوست داشتی ادامه بدی  مدت هاس نیومدم اینجا بنویسم و انگار خیلی چیزا تو این مدت عوض شده. ظاهرا حجم عکسا رو دیگه نیازی نیست کم کنیم که ای کاش از اول همینطور بود اون وقت کسایی مثل من تنبلی نمیکردن و وبلاگ رو تعطیل کنن  خوب از کجا شروع کنم و چیا رو تعریف کنم برات خیلی سخته  هر چند دوست ندارم با خبرای بد شروع کنم اما باید بگم مهمترین خبر این روزهای ما فوت آقاجونه که حدود یک ماه پیش اتفاق اف...
15 شهريور 1396

اینستاگرام

  سلام به دوستای وفادار و مهربون وبلاگ آوا جون متاسفانه با وجود اینکه خیلی جدی تصمیم داشتم که وبلاگ آوا جون رو به روز کنم دوباره اما واقعا فرصت کم کردن عکسها و اینجور کارا رو ندارم دیگه. خیلی از دوستای گلمون توی پیج اینستاگرامم درخواست دوستی داده بودن که به علت خصوصی بودن اون پیج متاسفانه شرمنده اشون شدم و نتونستم اکسپتشون کنم. اما حالا یه مژده دارم برای دوستای خوبم  یه پیج اینستاگرام مخصوص خود آوا جون راه انداختم که به زودی آدرسشو میذارم توی وبلاگم و اون پیج بازه برای همه دوستای گلی که به من و آوا جون لطف دارن. ممنونم از محبت های بی دریغتون  ---------------------------------------...
6 مرداد 1396

راه اندازی مجدد وبلاگ

سلام به دوستای خوب خودم فک کنم نزدیک به یکسالی میشه که وبلاگمو تعطیل کرده بودم و نرسیدم آپ کنم اما هنوز که هنوزه وقتی می خوام خاطراتی رو مرور کنم یا تاریخ چیزی یادم رفته برمی گردم و به وبلاگ رجوع می کنم با خودم گفتم عجب دفتر خاطرات خوبیه و من چرا اینقدر زود تعطیلش کردم خلاصش اینکه جونم براتون بگه تصمیم گرفتم که وبلاگو دوباره راه بندازم اگر خدا کمکم کنه و وقت کنم و تنبلی نکنم فعلا شاید یه گلچین از اتفاقات این چند وقت بذارم تا بعد ببینم چی میشه ...
13 ارديبهشت 1395