سیزده به در
پریروز آخرین روز عید و سیزده به در بود همه فامیل باغ عمه زهره کرج دعوت بودیم اما بابایی گفت برگشتنه می خوریم به ترافیک و ما رو از رفتن به اونجا منصرف کرد.
تصمیم گرفتیم که با علی آقا اینا (پسرخاله و پسردایی بابایی) و خانوماشون بریم باغ درکه.
این اولین باری بود که تو با کالسکه ات وارد یه فضای باز شدی و کلی برای خودت آفتاب گرفتی هوا نسبتاً خوب بود البته تو آفتاب . برای ناهار جوجه کباب رو منقل کباب کردیم و وقتی هوا یکم سرد شد رفتیم تو کلبه و بخاری رو روشن کردیم آخرشم اومدیم بیرون و یه آتیش توپ بیرون روشن کردیم و دورش جمع شدیم تو هم کنار آتیش بودی و حسابی گرم شدی بعدشم بقیه جوجه کباب ها رو روی همون آتیش درست کردیم و یه جوجه کباب دودی حسابی خوردیم
فردا تو 5 ماهت تموم میشه دختر کوچولوی من
اینم عکسهای اولین سیزده به در زندگیت:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی