اولین روز تعویض- تشکر از زحمتهای مامان جوون زهرا و بابا جوون کاظم
سلام عزیز دل مامان
الهی مامان قربونت بشه که اینقدر دختر خوب و آرومی هستی و مامان و مامان جوونو اذیت نمی کنی
دیشب برای اولین بار خودم پوشکتو عوض کردم یعنی بعد از 8 روز!! خیلی حس خوبی بود خیلی بیشتر احساس مامان شدن کردن البته با همکاری بابایی که تند تند چیزایی که می خواستم میداد دستم مثل دستیارا تو اتاق عمل البته هی م غرغر می کرد که آی زود باش الان جیش میکنه ببندش ....آی زود باش لباس تنش کن الان سرما می خوره و ... خلاصه هی حولم میکرد اما عملیات با موفقیت انجام شد
می خواستم کمی از زحمتهای مامان جوون زهرا برات بگم ( تو پرانتز بگم که خودش دوست داره اینجووری صداش کنی و تو هم حتماً همین کارو می کنی ) نمی دونی که مامان جوون با اون کمر درد و سردردو هزارتا مشکلی که داره چقققققققدر این مدت برای من و تو زحمت کشیده.
از همون روزی که به دنیا اومدی تو بیمارستان تا همین امروز نمی دونی که چقدر به من و تو رسیده و تر و خشکمون کرده .... نمی دونی چقدر برای تقویت من و بالتبع تو غذاهای مقوی درست کرده و نذاشته من دست به سیاه و سفید بزنم.
می دونم که هیچ وقت نمی تونم زحماتشو جبران کنم ولی از همینجا بهش میگم مامان جوون دستتو می بوووووووووووووووسم و امیدوارم که تو هم همیشه قدرشناسش باشی گل دخترم
از زحمتهای بابا جوونم به خاطر این سیسمونی فوق العاده که هیچی توش کم نذاشته یه دنیاااااااااااااااااا ممنونم و همیشه قدرشناس زحمتهایی که برامون کشیده و میکشه هستم
نمی دونی که همین چند روزه چققققققدر تو دل مامان و بابا و مامان جوون و بقیه جا باز کردی هممون یه کوچولو که ازت دور میشیم زودی دلمون برات تنگ میشه بابایی که میگه من هر رور سر کار منتظرم که 4 بشه و سریع تعطیل کنم و بیام پیشت در صورتی که قبلا همیشه اضافه کار وای میستاد.
مامان جوون که میگه وااای من برم خونه خودمون چیکار کنم همش دلم برای تو تنگ میشه