آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

آوای دلنشین

اولین روز تعویض- تشکر از زحمتهای مامان جوون زهرا و بابا جوون کاظم

1390/8/24 23:12
نویسنده : مدیر
1,894 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامان ماچ

الهی مامان قربونت بشه که اینقدر دختر خوب و آرومی هستی و مامان و مامان جوونو اذیت نمی کنی بغل

دیشب برای اولین بار خودم پوشکتو عوض کردم یعنی بعد از 8 روز!! خیلی حس خوبی بود خیلی بیشتر احساس مامان شدن کردن نیشخند البته با همکاری بابایی که تند تند چیزایی که می خواستم میداد دستم مثل دستیارا تو اتاق عمل خنده البته هی م غرغر می کرد که آی زود باش الان جیش میکنه ببندش ....آی زود باش لباس تنش کن الان سرما می خوره و ... خلاصه هی حولم میکرد اما عملیات با موفقیت انجام شد زبان

می خواستم کمی از زحمتهای مامان جوون زهرا برات بگم ( تو پرانتز بگم که خودش دوست داره اینجووری صداش کنی و تو هم حتماً همین کارو می کنی لبخند) نمی دونی که مامان جوون با اون کمر درد و سردردو هزارتا مشکلی که داره چقققققققدر این مدت برای من و تو زحمت کشیده.

از همون روزی که به دنیا اومدی تو بیمارستان تا همین امروز نمی دونی که چقدر به من و تو رسیده و تر و خشکمون کرده .... نمی دونی چقدر برای تقویت من و بالتبع تو غذاهای مقوی درست کرده و نذاشته من دست به سیاه و سفید بزنم.

می دونم که هیچ وقت نمی تونم زحماتشو جبران کنم ولی از همینجا بهش میگم مامان جوون دستتو می بوووووووووووووووسم ماچ قلب و امیدوارم که تو هم همیشه قدرشناسش باشی گل دخترم مژه

از زحمتهای بابا جوونم به خاطر این سیسمونی فوق العاده که هیچی توش کم نذاشته یه دنیاااااااااااااااااا ممنونم و همیشه قدرشناس زحمتهایی که برامون کشیده و میکشه هستم قلب

نمی دونی که همین چند روزه چققققققدر تو دل مامان و بابا و مامان جوون و بقیه جا باز کردی هممون یه کوچولو که ازت دور میشیم زودی دلمون برات تنگ میشه خیال باطل بابایی که میگه من هر رور سر کار منتظرم که 4 بشه و سریع تعطیل کنم و بیام پیشت در صورتی که قبلا همیشه اضافه کار وای میستاد.

مامان جوون که میگه وااای من برم خونه خودمون چیکار کنم همش دلم برای تو تنگ میشه زبان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان الهام
25 آبان 90 0:25
سلام ماشالا چه نی نی نازی دارید من که عاشقش شدم ، خدا براتون نیگرش داره خوشحال میشم به ما هم سربزنید
kiyanaz
25 آبان 90 10:55
دخمل نازی داری همیشه به وبت سر میزدم و منتظر بودم زایمان کنی ببینم اواجون چه شکلیه.خیلی نازههههههههههههههه
مامان ترنم کوچولو
25 آبان 90 11:40
سلام عزیزم.قدم نورسیده مبارک.انشالله سالیان سال در کنار هم سلامت و با سعادت زندگی کنید.خدا سایه بابا مامانا رو از سر بچه هاشون کم نکنه.
مامان آرزو
25 آبان 90 11:49
سلام صفورا جون خیلی نینیه نازیه ماشاا... 1 هفته زودتر دیدیشها
مامان مریمی
25 آبان 90 16:55
مامان منم همیطوره... همش هم میگه شماها یرین من دق می کنم
خانمی
25 آبان 90 17:52
دست مامان و بابات درد نکنه
یه سوال:شما قبل از عمل غذا خورده بودی پس چه جوری بی هوشت کردن؟؟؟؟؟


نمی دونم والا
الناز
26 آبان 90 11:53
سلامممممممممممممم عزیزم مبارکه قدم نو رسیدت مبارک مثل اسمش قشنگه و شبیه مامانشه من خیلی وقته که تو رو دنبال می کنم و امروز اومدم گفتم از صفورا خبری نیست نگو زایمان کرده عزیزم مبارکه
مامی مائده
26 آبان 90 22:15
ایشالا که سایه هیچ پدر و مادری از سر بچه اش کم نشه
خانوم خوشگله
27 آبان 90 14:34
نازی دخملی ...تا حالا نوزاد به این خوشگلی ندیده بودم انشاله همیشه سالم و خوشحال باشی