آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

آوای دلنشین

یه روز خوب تو باغ آقا جوون با دوستای گلمون

1392/12/11 13:45
نویسنده : مدیر
2,802 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشششششششق مامان عمممممممر مامان نفسسسس مامان بغلماچ

اومدم تا از خاطرات یه روزه خوب دیگه بگم روز جمعه قرار گذاشتیم با خاله آنا و آرمیتا جوون بریم پیک نیک باغ آقا جوون نیشخند

قرار شد آناهیتا جوون اینا بیان دنبال ما و با یک ماشین بریم اصلا بذار ماجرا رو با عکسا توضیح بدم:

آماده شدی که بریم اینقدر لباس تنت کردم که دستاتو نمی تونستی خم کنی قهقهه:

یکم آناهیتا جوون اینا دیر کردن واسه همین مام رفتیم تو حیاط منتظرشون شدیم و تو کلی واسه خودت با بابا شهاب بدو بدو بازی کردی:

عکس پدر و دختر:

تو ماشین منتظریم تا آناهیتا و آرمیتا برسن:

وای که تو ماشین با این دستمال مرطوباتون و کوله پشتی تو بساطی داشتیما همش بکش بکش می کردید اون بکش تو بکش قهقهه آرمیتا اول دستمال مرطوبشو از تو کیف مامانش درآورد و چون دقیقا مثل مال تو بود تو شروع کردی گریه که ازش بگیری فکر می کردی مال تو رو برداشته واسه همین منم مال خودتو از تو کولت درآوردم و دادم دستت زبان

و حالا بریم تو باغ:

در بدو ورود تا مرغ و خروسا رو دیدید دویدید به طرفشون:

بیچاره آقا آرش نمیدونست که کدومتونو کنترل کنه ووروجکا زبان:

مشغول تماشای مرغابی و مرغ و خروسا:

عکس هنری که آنا جوون ازت گرفته:

در کنار خاله آنای خوووووشگل:

همش می خواستید تو درست کردن آتیش و کباب به باباهاتون کمک کنید همش لای دستو پاشون میلولیدین و می خواستید باد بزنید و انبر بردارید و ... زبان:

الهی فدات شم که اینقدر داری با دوستت ذوق می کنی:

اینجام که دو تایی رو تاب نشستید و آخرش تو از جلو افتادی زمین و یکم دهنت خونی شد و تا آخر شب هم یکم باد کرد استرس:

آرمیتا همش منو صدا می کرد خاله صفورا منم می گفتم جووونم بعضی وقتام می گفت خاله صفورا دوست دارم من دلم غشششششش میرفت براش قلبقلبقلبقلب

یه جمع گرمه دوستانه:

اینجام دستاتونو کرده بودید تو کفشاتونو و بازی جدید راه انداخته بودین زبان:

خلاصه اینکه یه روز خیییییییییلی خوبی بود و حسسسسسابی بهمون خوش گذشت برگشتنی که ما رو رسوندن در خونمون تا پامونو گذاشتیم خونه تو زدی زیر گریه و همش آرمیتا آرمیتا می کردی آخ به بدبختی اون شب خوابوندیمت با اینکه خیلی خسته بودی اوه

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------

اینم عکس یکی دیگه از خرابکاریهات یه روز که من تو آشپزخونه مشغول درست کردنه غذا بودم یهو اومدم بیرون و با این صحنه روبرو شدم:

اوووووووووووف جعبه یکی از اسباب بازیهات که توش یونولیت داشت رو تیکه تیکه کرده بودی و ریخته بودی تو کلللللللل خونه اینی که تو عکسه بخش کوچیکی از خرابکاریته 2 ساعت طول کشید تا جاروشون کردم خیلی جنسش بد بود و به همه جا میچسبید تو هم همش روش می دویدی و پخششون می کردی گریه

پسندها (2)

نظرات (25)

hodeys
11 اسفند 92 14:12
همیشه به گردش خانواده ادیداسیان خخخخ
شادی
11 اسفند 92 14:39
همه ی عکسا قشنگ بودن عزیزم
مینو
11 اسفند 92 15:00
وای خدا تیپ ورزشی مادر و دختر رو ببین چه خشکل صفورا جون بزنم به تخته خیلی خوشتیپی
اعظم
11 اسفند 92 21:08
سلام صفورا جون.همیشه به تفریح.بچه ها اگه این خرابکاریها رو نکنند که بچه نیستن.اوا جون هم خوب برا خودش سرگرمی درست میکنه.تن مامان و باباش سالم
mana
11 اسفند 92 22:29
vaaaaay aman az in kharabkarihaye avajon ke kheyli bahalan.....khodaro shokr ke beheton khosh gozasht...khalejoni khoda bad nadde khordi zamin eshalah ke zodi khob mishi.eshaalah jameton hamishe jam bashe
تداعی
12 اسفند 92 8:36
ایشالله همیشه به شادی و گشت و گذار
آناهیتا مامانیه آرمیتا
12 اسفند 92 13:13
عزیزم بااین خرابکاریات شیرینتری خییییلی بهمون خوش گذشت صفوراجونم ممنون ازدعوت وپذیرایی خوبتون امیدوارم دوستیهامون مستدام باشه که این ووروجکاهم کلی کیف کنن دوستون دارم یابه قول آرمیتاصفورادوست دالم ---------------------------------------------------------- قربونت دوست خوبم به ما هم خییییییییییلی خوش گذشت
سیمین
12 اسفند 92 14:52
خیلی خوشم میاد که همیشه گرم و اهل تفریح و مهمونی و خوش گذرونی هستی مثه خودمی منم همیشه پایم برای مهمونی رفتن و تفریح. اگه مهمونی و تفریح نرم میمیرم ههههههههه
سعیده مامان آنیسا
12 اسفند 92 17:10
صفورا جون امیدوارم همیشه شاد باشین وخوش از طرف من این دوتا پسته رو ببوس خیلی ملوسن آوا و آرمیتا دوست خوبم دقیقا از این کارا هم یه بار آنیسا کرده بود تمام خونه شده بود یونولیت من هم و هم اینقدر کردم که خودم بعدش به حال خودم خندیدم یه چیز دیگه خوشحال شدم به وب ما هم سر زدی
زهرا
12 اسفند 92 20:28
چه عکسای نازی البته فرشته هاتون نازن که عکستونو ناز کردن همیشه شادباشی دوست خوبم
مهین مامان مهیار
13 اسفند 92 2:55
سلام.همیشه به گردش عزیزم. عکسای نازی انداختین. مث همیشه 2000000000000000000000 لباس ورزشی به آواجون خیلی میاد مخصوصا بنفش خیلی ناز شده.
مامان آوا
13 اسفند 92 9:11
سلام عزیزم. همیشه به گردش. خوش باشین
zahra
13 اسفند 92 11:17
baghe baba bozorg kojas? ---------------------------------------------------------- درکه اس عزیزم
مامانی هیما
13 اسفند 92 13:26
واااااااااااااااااااااااااااااای چه عکسهای خوشگلی انداختی مامانی دخمل جیگر و ببببببببببببببببوس
مامان و بابای محمد طاها
13 اسفند 92 15:18
ما یه مدت نبودیممممممم به ما سر بزنیددددددددددددددد
جوجوبانو
13 اسفند 92 16:17
عزیزم. سلام صفورا جون. خوبید؟ همیشه خوش باشید. سلام ما رو هم به آنا جون و آرمیتای شیطون و نازش برسونید. از وقتی رمزی می نویسه من بازم بهش یه سری می زنم اما همیشه در خونشون بسته اس. خوش باشن انشالله. شما هم همینطور عااااااشق این ست ورزشی آوا شدم چقدر بهش میاد ماشالله راستی دزدای کارگاه آقا شهاب پیدا شد؟ ----------------------------------------------------------------------- قربونت عزیزم چشم حتما نه دزدا پیدا نشدن
دوستدار آوا
13 اسفند 92 20:23
موهاشو ببین خدایا
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
13 اسفند 92 21:24
حسابي باغ آقاجون خوش گذشته هاااا..... هميشه به گردش عزيزم...... چه دوست نازي داري.... واي صفورا جون الاهي بميرم برات چي كشيدي با جارو كردن اوناااااا
سیمین
15 اسفند 92 14:40
خیلی بیمعرفتی چرا نظره منو نزاشتی ----------------------------------------------------------- عین خودم عجولی ها چند بار گفتم بابا به ترتیب نظرا رو تایید می کنم وقت نمیشه با هم
محبوبه مامان الینا
17 اسفند 92 8:24
مامان آويسا
18 اسفند 92 12:02
هميشه به گردش صفورا جان لباس ورزشي آوا را از كجا خريدي؟ چه سايز؟ و چه قيمت؟ --------------------------------------------------------------------- عزیزم اونو مامانم از آمریکا براش آورده
نيلوفر(مامان پرهام )
19 اسفند 92 11:59
سلام عزيزم ... صفورا جونم من خيلي وقته خاطرات آوا جونو ميخونم ... دستت شما هم درد نكنه كه خيلي زود به زود آپ ميكني.... خيلي وقت بود آرميتا جونو و آنا جونو نديده بوديم ... بهشون سلام برسون ... ممنون بازم ميام ... شما هم دوست داشتي به ما سر بزن خوشحال ميشيم ........... بووووووووووووووووس فراوان --------------------------------------------------------------------- از آشناییتون خوشبختم چشم حتما
سیمین
20 اسفند 92 10:39
خب صفورا جونم تحملم خیلی کمه دوس دارم زود تند سریع عکسا به روز بشه زود نظراتو ببینم
مامان آروین-مریم
22 اسفند 92 8:53
نیم نگاهت را به تمامی دنیا نخواهم فروخت ، حتی اگر ذره ای به یادم نباشی . با آرزوی سالی خوش و خرم برای شما دوست عزیزم در کنار خانواده محترم .......... ------------------------------------------------------------ فدات شم مریم جوون یه دنیا ممنون
رها
6 تیر 93 22:46
اوا جون خیلی خیلی خوشگله خداکنه دختر منم که دو ماه دیگه به دنیا می اید به خوشگلی اوا جون شما شود