روز پدر
بهترین و مهربون ترین و دلسوزترین پدر و پدربزرگ دنیا روزت مبارک
تو بزرگ ترین و بهترین الگوی زندگی من تو گذشت، مهربونی، پاکی و صداقت، خوشرویی و فداکاری هستی بابت همه چیز ازت ممنونم و دیوونه وار عاشقتم
مرد که تو باشی زن بودن خوب است
از میان تمام مردهای دنیا فقط کافیست پای تو در میان باشد نمی دانی برای تو خانوم بودن چه کیفی دارد
خوب حالا بریم سراغ سورپرایز بابا شهاب تو روز پدر
این کیک خوشگلو سفارش داده بودم برام درست کردن بعد هم قرار بود برم رستوران ایتالیایی ژوانی تو پاسداران کیکو بدم اونجا و یه میز رزرو کنم تا شب بابا شهابو ببریم رستوران و سورپرایزش کنیم بعد از کار تو رو از مهد برداشتم و رفتیم کیکو گرفتیم و رفتیم ژوانی اما بیشووووووووور گفت شب تعطیلی رزرو نمی کنیم شلوغه خلاصه اصرار فایده نداشت اومدیم و به خاله گلاره گفتم حالا کجا بریم گفت تورینو نزدیک منه بذار بپرسم اون رزرو می کنه اما اونجا هم تعطیل بود این ساعت بعد یه رستوران ایتالیایی تو نیاوران بالاتر از عمار معرفی کرد خلاصه تو کلللی ترافیکه روز پدر و خسته رفتیم اونجا رستوران تکسین بود فکر کنم خدا رو شکر قبول کرد که رزرو کنه کیکم بهش دادم و برگشتیم خونه سریع من رفتم یه دوش گرفتم و آماده شدم و با بابا شهاب اومدیم رستوران اول از همه کلللللللی غذاهای خوشمزه سفارش دادیم تا غذاها رو بیاره من و شما یه کارت تبریک رو که یه سمتش از طرف من بود و یه طرفش از طرف تو با یه شاخه گل دادیم بابایی که کللللللی خوشحال شد بعد از اینکه شامو آوردن و خوردیم بابا شهاب گفت خوب پاشیم بریم گفتم صبر کن حالا چه عجله ای داری رفتم به صاحب رستورانه گفتم لطفا بگید میز ما رو تمیز کنن و کیکو بیارن بابا شهاب هم هی به من می گفت اینجا چه خبره داری چیکار می کنی
وقتی که کیک رو آوردن کلللللللللی سورپرایز شد و خوشش اومد بعدم هم چایی سفارش دادیم و کیک خوردیم
حالا بریم سراغ عکسا:
کیکی که سفارش دادم:
پدر و دختر:
اینم خانواده خوب خودمون:
این کیک هم از انگشت زدن های تو در امان نموند همش می گفتی کیک بخوریم با دست با دست و تأکیدت رو با دستش بود :
اینم عکس کارت تبریک و گل و کیک:
خوب حالا بریم سراغ یک سری عکسهای جامونده از قبل
توی مهد:
رفته بودیم مطب دکتر بیدارمغز برای چکاپ حساسیتت که دکتر گفت خدا رو شکر در حال حاضر هیچ مشکلی نداری اما گفت بهتره قرص های حساسیتت رو تا آخر بهار بخوری
اینم تو مطب دکتر:
بعدشم با باباشهاب رفتیم پارک جلوی دکتر:
عااااشق این شیطنت های پسرونه اتم:
خیلی زود خودت یاد گرفتی از این پله ها بری بالا :
اینم یه روز دیگه که با باباشهاب بردیمت پارک قیطریه:
این خانومه براتون از این حباب ها فوت می کرد و شما دو تا به دنبال حباب ها که بترکونینشون :
اینام عکسای روز جمعه که رفتیم باغ:
از اول تا آخر با این شیر و آبه سرگرم بودی هر چی می گفتی بیا اینور گوش نمیدادی که همش دست و پاتو با اون آب سر می خواستی بشوری :
تو و میعاد در حال نظافت :
بعد از باغ هم رفتیم دیدن مهراد کوچولو چون بابا شهاب ندیده بودش:
اینجام تو داری بوسش می کنی الههههی فدات بشم:
اینم سرگرمی جدیدته موندم چجووری خودتو جمع می کنی که اینجووری تو سبد جا میشی و درشم میبندی خیییییییلی بامزه گوله میشی توش :