آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

آوای دلنشین

اولین غذای کمکی

1391/1/23 15:48
نویسنده : مدیر
2,399 بازدید
اشتراک گذاری

پرنسس کوچولوی مامان سلااااااااااااام بغل

دیروز تو برای اولین بار غذای کمکی خوردی و البته خیلی هم دوست داشتی اولین بار باید برات لعلب برنج درست می کردم دکتر گفته بود از سه قاشق شروع کنم اما چون تو خیلی مشتاق بودی دلم نیومد بهت ندم و یکم بیشتر دادم اما وااااااااااای چشمت روز بعد نبینه شب خونه صبرا جوون دعوت بودیم که یک دلدردی شدی که کل خونه رو گذاشته بودی رو سرت دلم برات کباب شد هیچ وقت اینجووری گریه نمی کردی گوله گوله اشک میریختی الهههههههههی بگردم برات همش تقصیر من بود گریهگریهگریه

به بابایی گفتم از داروخانه برات شربت بگیره و وقتی خوردی یک بعدش خوب شدی و من خیالم راحت شد خلاصه این بود جریان اولین غذایی که خوردی نیشخند

اینم عکس های اولین غذا:

آوا در انتظار غذا:

آوا در حال خوردن اولین غذا:

 

امروز هم برای بار دوم برات لعاب برنج درست کردم یکم غلیظ تر بود و تو قیافه ات رو یه جووری می کردی انگار خیلی هم دوست نداشتی اما هنوز هیچی نشده می خوای خودت قاشقت رو بگیری و ذات رو بخوری خنده البته فکر کنم کلاً طعم قاشقت رو بیشتر از غذا دوست داشتی متفکر

اینم عکسهای روز دوم:

ببین همش می خواستی قاشق رو خودت بگیری

و بالاخره هم موفق شدی و به هدفت رسیدی چشمک

 

امروز غروب هم می خوام برات فرنی درست کنم امیدوارم خوب بشه و تو هم دوست داشته باشی نیشخند

 

امروز یموقعی که خوابت گرفته بود و همش داشتی غرغر می کردی وقتی بغلت کردم سریع سرتو گذاشتی رو شونم وااااااااااای خیلی حس خوبی بود واقعاً حس مادرانه بهم دست داد آخه تو هیچ وقت اینکارو نمی کنی چون وقتی اونجووری بغلت می کنم اینقدر کنجکاوی که همش کله می کشی و این ور و اون ورو نگاه می کنی و هیچ وقت هم که اینجووری نمی خوابی که سرتو بذاری رو شونم خلاصه حس خیییییییییییلی خوبی بود. خیال باطل

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

زهرا مامان مه سما
23 فروردین 91 17:36
الهی بگردم خاله وای از دست ما مامانا که الکی الکی خودمون گریه بچه را در میاریم
مامانی
23 فروردین 91 17:58
هزار ماشالا... مبارک باشه
مامان دینا جون
24 فروردین 91 20:36
نوش جونت عزیزم.منم 2-3 روزی میشه به دینا لعاب برنج میدم.دینا که خیلی خوشش اومده بر عکس فرنی.با اجازه لینکتون کردم.
مامان ترنم کوچولو
25 فروردین 91 12:29
نوش جونت خاله
یاسمن مامان رادین
25 فروردین 91 13:29
نوش جوونت خاله جوونی.
گوشت بشه بچسبه به تنت عسیسم.



مامان آتین
25 فروردین 91 14:45
سلام صفورا جون خوبی عزیزم؟ یادته پارسال همین موقع ها تو وب آتین نظر میذاشتی و می گفتی احتمالا" نی نی منم آبانی میشه! (داشتم پستای اول وب آتینو می دیدم که پیدات کردم )حالا دخمل نازت غذاخور هم شده هزار ماشالله خدا حفظش کنه برات گلم خیلی دوست داشتنیه روی ماه جفتتونو می بوسمممممممممم
مامان آتین
25 فروردین 91 15:47
راستی عزیزم لینکیدمت
ازاده مامانه هانا
25 فروردین 91 17:21
عکسااااااااااااااشووووووووووو نگا کن خدااااااااااااااااا بخورمت من تورو عسل قاشق گرفتنت خیلی با حاله بووووووس از دستای نااااااااازت
سارا
26 فروردین 91 1:21
سلام صفورا جون خوبی عزیز؟
سوال بازم داشتم من

میگم سرویس چوب آوا جون چقدر گرفته؟ جدا جدا فهمیدی هر کدومش چقد شده مثلا تختش چقد کمدش چقد؟ یا کلی حساب کردین؟
اگه تکی حساب کردین میشه بگی تخت خوابش کلا چند تومن شد؟



آره عزیزم جدا جدا هم قیمتا رو برامون تو فاکتور نوشتن اما من الان دستم نیست فاکتور اما همش تقریبا
2.5 شد فکر کنم
آینور مامان سهند
26 فروردین 91 12:04
الهی عزیزم نووووش جونت خوکشل خانوم
گلاره
26 فروردین 91 22:14
یعنی این دخملت خیلی نفسههههه
مامی مائده
26 فروردین 91 22:51
نوش جوووووووووووووووووونت
سارا
26 فروردین 91 23:10
مرسی
هميشه
27 فروردین 91 11:19
چه ضرب المثل قشنگيه اوني كه گفت:زشت باش شانس داشته باش.


البته زشتی از خودتونه :-p
مهم اینه که آدم به چشم اطرافیانش زیبا باشه
هميشه
27 فروردین 91 16:20
اوه اوه اوه اوه.

برم اينهمه قشنگي و زيبايي مادر و دخترو. آدم بايد چشم بصيرت داشته باشه تا زيبايي شما رو ببينه.


آره قربونت برم باز کن چشم دلو تا ببینی )))))
یاسمن مامان رادین
28 فروردین 91 0:08
این همیشه که برات پیغام گذاشته برای منم به اسم حنا پیغام گذاشته تو قسمت "سال 91 وب رادین".
کلا روانیه بیچاره.


هههههه ممنون از یادآوری بالاخره همه جوور آدمی پیدا میشه دیگه بذار خوش باشن واسه خودشون
هميشه
28 فروردین 91 15:03
واقعاً حنا جان تيكه ي خوبي اومده. دمت گرم حنا جان.ولي انگار هر كي حرف حق بزنه روانيه؟ خوب شما كه انقدر از خودتون ممنون و مطمئنيد چرا بهتون بر ميخوره؟ فكر ميكنيد تمام اينايي كه براتون يادداشت ميزارند و از خوبيتون ميگن كيا هستند همشون چاپلوساي بيكارن.آيا اونا رواني نيستند؟ كسي كه وبلاگ تشكيل ميده هم بايد منتظر انتقاد باشه هم پيشنهاد هم .........
واقعاً از رفتار مامان آوا جوني خوشم اومد. مشخصه آدمه بافرهنگ و با اصالتيه.



بدون شرح!!!!

بیطرف
29 فروردین 91 15:12
حالا که صحبت از انتقاد شد راستش من وبلاگ شما رو که می خوندم می دیدم شما همش دوست دارید پز اجناس مارک و گرون تون رو بدید که فلان چیزو از ترکیه خریدید بهمانو از روسیه و..البته این می تونه نشانه خود کم بینی و ضعف فرد باشه...مهم نحوه تربیت و وقتی هست که برای یچتون می گذارید.خیلی از مادر های کارمند چون وقتی برای بچه ندارند برای راحت شدن از عذاب وجدان مثل ریگ پول براشون خرج می کنند..بیچاره بچه های این دوره زمونه با این مادرهای خودخواه پول دوست ظاهربین!!


اینم حرفی بود واسه خودش
البته بعضی ها فرق انتقاد و توهین رو نمی دونن متأسفانه!!!!
من حرفی ندارم بزنم در مقابل این افراد
سارا مامان ونداد
30 فروردین 91 21:50
الاهی فدات بشم من که ایقد خوشحالی واسه غذا خوردن قربون خنده هات بشم
آیتک
31 فروردین 91 9:46
نوش جونت خاله الهی گوشت بشه به تنت عسلکم
آی تک
31 فروردین 91 9:47
صفورا جون اصلاً چرا این نظرای مغرضانه و بیمار گونه رو جواب میدی . مشخصه از طرف یه انسان بیمار نه چیزی بیشتر!!!!!!!!!!!! حیفه وبلاگ آوا جون نیست؟؟؟؟؟؟؟؟
پریسا
8 اردیبهشت 91 2:17
سلام صفورا جون یه سوال داشتم شال و کلاه دخملتو از کجا خریدی؟؟؟ خیلی خوشگله.همون که گربه روشه؟


از خیابون بهار مامانم گرفته عزیزم