آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

آوای دلنشین

لذت مادر شدن

1391/2/13 12:20
نویسنده : مدیر
4,363 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر کوچولوی مامان که دلم برات یه ذره شده بغل

می خوام یکم با دختر گلم اختلاط  و درددل کنم همونطوری که میدونی من و بابایی تقریبا ده ساله که با هم ازدواج کردیم و تو تمام این مدت تصمیم نداشتیم که بچه دار بشیم من چیزایی رو که از بچه داری می دونستم فکر می کردم که هیچ وقت دلم نخواد و یا اینکه نتونم که بچه دار بشم و مسئولیت به این سنگینی رو قبول کنم همه همش می گفتن وای بچه دار شدن سخته و چنینه و چنانه و مسئولیتش سنگینه و بچه به چه درد می خوره و واسه آدم چیکار می کنه و از این حرفا..... اما گذشت و گذشت تا اینکه من و بابایی احساس نیاز کردیم به اینکه یک بچه ای بیاد تو زندگیمون که بتونیم زندگیمونو فداش کنیم که به زندگیمون رنگ و لعاب تازه ای بده که دنیا رو برامون یک شکل دیگه بکنه و همینجوورم شد.... خیال باطل می خوام این نوشته رو تمام خواننده های وبلاگ که هنوز بچه ندارن و تصمیمش رو هم ندارن بخونن آره درسته بچه داری سخته حتی خیلی سخت تر از چیزایی که آدم می شنوه اما چی بگم از شیرینیش که با هیچ لذتی تو دنیا قابل مقایسه نیست آره اگه کسی می خواد بچه بیاره که بعداً زحمتاشو جبران کنه همون نیاره بهتره اما لذت در آغوش کشیدن بچه خودت رو نمیشه با هیچ نوزاد دیگه ای مقایسه کرد حتی بچه نزدیکترین ها به خود آدم.چشم

آره پرنسس کوچولوی مامان تو با اومدنت به دنیای ما شیرینی دادی که هیچ وقت قبل از اون تجربه نکرده بودیم تو دنیای مارو دگرگون کردی و ما به خاطر این نعمت بزرگ باید همیشه شکرگزار خداوند مهربون باشیم.قلب

حالا بذار یکم از سختیای مادرشدن بگم همیشه وقتی اینور و اون ور تو سایتا و کتابا از مزایای شیر مادر می خوندم تعجب می کردم که حالا چرا اینقدر تبلیغ می کنن مگه یه شیر دادن چقدر سخته که اینقدر براش تبلیغ می کنن اما تا وقتی خودم اینکارو نکرده بودم از سختیاش نمی دونستم وقتی آدم از خودش بچه اش رو تغذیه می کنه باید حواسش به همه چیزهایی که میخوره باشه حتی باید حواسش به احساسات درونیش هم باشه آدم نمیتونه یه موقع هایی که داره از خستگی میمیره این وظیفه رو به هیچ کس دیگه ای حتی بابای بچه محول کنه آدم موهاش میریزه، استخون درد میشه، یه وقتایی درد سینه میگیره و یک کسی هم مثل من که بیاد سرکار مجبوره هرچند وقت یه بار بره تو دستشویی و دو ساعت وایسه و شیرش رو بدوشه تا بتونه برای فردای کودکش نگه داره هرکسی که از دور ببینه مثل همکارای من میگن اوه اوه بچه دار شدن چه مکافاتی داره اما نمیدونن که چه لذتی داره آدم برای نوگل زندگیش سختی بکشه نمی دونن لذت مادر شدن اینقدر زیاده که این زحمتا پیشش هیچه نمی دونن که وقتی پاتو میذاری خونه و سلام می کنی و بچه ات واست ذوق میکنه انگار دنیا رو بهت دادن از همین جا دعا می کنم که خدا طعم این لذت شیرین رو به همه کسایی که دوست دارن بچشونه الهههههههی آمییییییییییییین

من قلم خوبی ندارم چون خیلی اهل نوشتن نیستم اما سعی می کنم با همین کلمات ساده حسمو برات بنویسم تا وقتی بزرگ شدی بخونی و بدونی که مامان چقدر دوست داره دخترکم ماچقلبقلبقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مامان دینا جون
13 اردیبهشت 91 12:32
خیییییییلی عالی بود.خیییییلی خوب نوشتی.پس یکی دیگه از مزایای بچه دار شدن اینه که نویسندگی رو تقویت میکنه.شاید تا وقتی آوا بزرگ بشه شما هم یه نویسنده ماهر بشین. راستی منتظر عکسای جدید آوا کوچولو هستیم.
مهسا مامان مرسانا
13 اردیبهشت 91 14:28
عزیزم کی گفته قلم خوبی نداری خیلی هم زیبا بیان کردی احساس زیبات رو....درکت میکنم.....از دل من گفتی.....خدا نگه دار اوا کوچولو باشه وسالهایسال سایه در ومادر بالای سرش باشه
نهال
13 اردیبهشت 91 14:41
راست میگی صفورا، عشق به فرزند یه عشق ملکوتیه،از خدا می خوام به اونایی میگن بچه چیه این معرفت بده و خدارو بارها شکر که به ما بچه های سالم و زیبا داده
نهال
13 اردیبهشت 91 15:05
خودم برات یه قلم خوب می خرممممممممممممم غصه اتو نبینم آبجی
مامانی
13 اردیبهشت 91 15:33
چقدر از صمیم دل نوشته بودی . خیلی دلنشین و صادقانه. شاد باشی همیشه.
فرزند ما
14 اردیبهشت 91 8:25
انشاالله خدا آوا کوچولو رو برات حفظ کنه عزیزم!من عاشق بچه هام. اما خدا هنوز صلاح ندیده یکیشونو به من بده!برا دعا کن عزیزم که خدا منو لایق مادرشدن بدونه!


ان شا ا... خدا این نعمت بزرگ رو شامل حال همه بکنه الهی آمیییییییین
ازاده مامانه هانا
14 اردیبهشت 91 11:15
خیلییییی قشنگ نوشتی . لذت مادر شدن گوارای وجود نازنینت خانومممممممممممم . انشالله همه کسایی که منتظرن زود زود زود مزشو بچششششششششششننننن که خوشمزه ترینههههههه
مریم مامان پندار
14 اردیبهشت 91 20:59
به این قشنگی نوشتی خانوم الهی که سایه پرمهرت همیشه رو سر اوا باشه پیش ما بیا
مامان مریمی
14 اردیبهشت 91 22:34
مرسی
مامان ترنم کوچولو
16 اردیبهشت 91 11:20
فقط میتونم بگمروزت پیشاپیش مبارک مامانی
خانمی
16 اردیبهشت 91 11:45
هوار تا باهات موافقم
راضيه مامان ماهان
19 اردیبهشت 91 1:07
سلام صفورا جون يه سوالي داشتم البته مربوط به اين پستت نميشه كه اينقدر هم زيبا احساس مادرانه تو نوشتي...
مي خواستم بدونم در كل هزينه ي آتليه ي آواجون چقدر شد آخه منم تصميم دارم ماهانو ببرم فليك...
مواظب جوجوي نازت باش


سلام عزیزم قیمتاش یکم بالاس کوچکترین عکسش بدون شاسی 30 تومنه مال آوا کلا 450 اینا شد فکر کنم
مامی مائده
19 اردیبهشت 91 10:07
صفورا نمیدونم چرا با خوندن متنت گریه ام گرفت منم دقیقا مثل تو فکر میکردم ولی الان پشیمونم که چرا زودتر بچه دار نشدیم خیلی شیرینهههههههههه خیلییییییییییییی
زهرا مامان مه سما
20 اردیبهشت 91 7:14
اي لطيف ترين گل بوستان هستي، اي باغبان هستي من، گاهِ روييدنم باران مهرباني بودي كه به آرامي سيرابم كند. گاهِ پروريدنم آغوشي گرم كه بالنده ام سازد روز مادر پیشاپیش مبارک
عسل
20 اردیبهشت 91 9:52
6ماهگیه خانوم کوچولومبااااااااارک
نهیر
20 اردیبهشت 91 12:42
صفورا شاید تو دستشویی دوربین کار گذاشته باشن ولی باز خوش به حالت شیر خودتو به اوا میدی راست میگی این لذت خیلی شیرینه با هیچ چیز توی دنیا مقایسه نمیشه کرد
sama
20 اردیبهشت 91 12:51
سلام صفورا جان . ماشالله به دختر گلت خیلی نازه خدا حفظش کنه
عزیزم اون گیفت دندونی ها رو خودم درست کردم . چیز خاصی هم نداره . پاستیل دندونی و قلبی ، شکلات های رنگی و .... تو کیسه گذاشتم و با ربان بستم عکس پسرم رو هم تو فتوشاپ درست کردم و تاریخ اولین دندونش رو زدم و پرینت گرفتم و با گیره کفشدوزک وصل کردم بهش . خوشحال میشم بتونم کمکت کنم


مرسی عزیزم
maman e maneli
21 اردیبهشت 91 0:05
faghat mitonam begam MARHABA
نرگسی
24 اردیبهشت 91 12:30
الهی آمین .. واقعا زیبا هم نوشتی عزیزم .. همین ساده نوشتن زیبا میکنه نوشتت رو .. بوس برای آوا جون
مامان تنها
17 مهر 91 6:18
چه قدر قشنگ و با احساس نوشتی مامانی