مستقل شدن دوباره
سلام دختر کوچولوی مامان
اومدم بهت بگم که بالاخره باز هم با وجود عدم رضایت قلبی من و بابایی دوباره تو اتاق خودت تنهایی می خوابی خوب راستش برای ما خیلی سخت بود که ازت جدا بشیم اما یه روز یکی از دوستام میگفت که اگه بچه ها بزرگ بشن و بعد اتاقشونو جدا کنید فکر می کنن که کار بدی کردن که اینکارو باهاشون می کنی و من یهو دلم ههههههههههررری ریخت پایین گفتم نکنه خدایی نکرده تو اینجووری بشی
این بود که بالاخره تصمیم گرفتیم دوباره سرجای خودت بخوابونیمت دو شب اول من و بابایی هم تو اتاقت و پایین تختت خوابیدیم ترسیدیم بترسی یا اذیت بشی اما تو مثل یک فرشته راحت تا صبح خوابیدی و فقط یکی دوبار پا میشدی شیر میخوردی واسه همین بعد از دو شب توی اتاق خودمون خوابیدیم و تو دوباره برای خودت مستقل شدی
هر شب منم باهات میام تو تختت می خوابم تا خوابت ببره و بعد میرم سرجام می خوابم دیشب منم خوابم برده بود و تا ساعت 1 شب تو تخت تو بودم
و اما از صبح بگم که از ساعت 6 صبح بلند شدی نشستی به بازی کردن من اومدم تو تختت و کنارت خوابیدم بلکه خوابت ببره اما انگار نه انگار اییییییینقدر بامزه شده بودی که نگووووو شیشه شیرتو هی می گرفتی یکم می خوردی یکم میدادی من بخورم
جدیداً بازی دنبال دنبالی رو یاد گرفتی چهار دست و پا میای دنبالمون تا ما فرار کنیم بعد خودت فرار می کنی تا ما بیایم دنبالت خیلی این بازی رو با مامان جوون میکنی
بعدشم که صبح ها تا چشمتو باز می کنی می گی چیه تااااااااااااا وقت یم یخوابی هی میپرسی چیه و با انگشت کوچولوت بهش اشاره میدی بعدشم وقتی ما بهت میگیم این فلانه تو هم به زبون خودت تکرار می کنی اما عکسو دیگه تقریبا یاد گرفتی بگی همش به قابای عکست که به دیوار زدیم اشاره می کنی و میگی چیه وقتی میگیم عکسه تو هم میگی اَته خیییییییییییییلی خوردنی هستیاااااا
بعدشم تا من میرم حموم یا دستشویی میای پشت در هی تق و تق میزنی به در و داد میزنی ماااماااا
وااااای باید داد زدنه با عصبانیتتو ببینی خییییییییییییلی عاااااااااااالیه
هر وقت می خوای کاری بکنی که خودت نمی تونی دست من یا بابایی رو می گیری میبری به سمتش مثلا داری با موبایلم بازی می کنی بعد که قفل میشه دست منو می گیری میبری سمت موبایل یعنی قفلشو باز کن البته الان یادگرفتی خودت قفلشو باز کنی یا مثلا رو تخت یه چیزی هست که می خوای برداری اما دستت نمیرسه دست منو می گیری میبری سمتش یعنی اونو بده
یاد گرفتی الو می کنی هرچی دستت میرسه از گوشی تلفن و موبایل تا کنترل تلویزیون میذاری دم گوشت و میگی اده بعدشم تند تند با زبون خودت شروع می کنی حرف زدن