آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

آوای دلنشین

اولین ها به روایت تصویر

1391/11/24 15:10
نویسنده : مدیر
10,839 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم این پست یه پست خییییییییییییییلی خاصه و کلللللللللللی وقتمو گرفته تا درستش کنم همه عکساتو از اول تا حالا و تمام پستای وبلاگتو زیر و رو کردم تا چیزی جا نمونه واسه خیلی از  اولین هات عکس نداشتم و نتونستم برات بذارم اما خوبیش اینه که همه چیز کامل و با تاریخ تو وبلاگت ثبت شده و این پست یک نگاه گذرا به اولین های زندگی توست البته فقط به روایت تصویر که همه در یک پست خلاصه شده و گذر زمان رو به خوبی نشون میده حالا که یک سال از زندگیت گذشته می خوایم یه فلش بک بزنیم به عقب و ببینیم این یک سال چطور گذشته:

 

اولین تست بارداری مثبت:

 

اولین عکس سه نفری در هفته های اول بارداری:

 

اولین عروسی که تو شکم مامان رفتی (نامزدی عمو سعید):

 

اولین عکس سونوی سه بعدی:

 

اولین اتاق و اولین سرویس خواب:

 

اولین عکس تو قبل از شستشو:

بعد از شستشو:

 

اولین عکس سه نفری ما بعد از متولد شدنت:

 

اولین عکس با چشم باز:

 

اولین روز در خانه و اولین اذان:

 

اولین هدبند و دستبند در روز افتادن بند ناف (4 روزگی) :

 

اولین پیرهن و جوراب شلواری پوشیدن در 8 روزگی:

 

اولین خنده در خواب:

 

بقیه عکسها رو ادامه مطلب ببینید...

 

اولین شناسنامه:

 

اولین دد رفتن در 18 روزگی:

 

اولین ماهگرد زندگیت:

 

اولین خواب با بابایی:

 

اولین پستونک خوردن (اولش خیلی خوشت اومده بود اما دیگه نخوردی!!!) :

 

اولین قهقهه:

 

اولین عابر بانک:

 

اولین موهای کوتاه شده:

 

اولین استخر در دوماه و 11 روزگی:

 

ائلین ربدشامبر:

 

اولین حموم با مامانی:

 

اولین عروسی (نامزدی عمو علیرضا) :

 

اولین روروئک سواری (3 ماه و 18 روزگی) :

 

اولین نشستن در صندلی غذا:

 

اولین آتلیه:

 

اولین چهارشنبه سوری در باغ عمه زهره و تولد احمدرضا جوون:

 

اولین عید نورورز و سفره هفت سین:

 

اولین عیدی ها:

 

اولین مسافرت:

 

اولین باری که گرم کن ورزشی پوشیدی:

 

اولین قایم شدن و دالی کردن:

 

اولین سیزده بدر:

 

اولین کتابت که پاره کردی:

 

اولین روضه مامان جوون قم که شرکت کردی:

 

اولین غذای کمکی:

 

اولین باری که خودت قاشقو گرفتی:

 

اولین آب بازی:

 

اولین خرید:

 

اولین جشنی که برات گرفتیم (جشن دندونی) :

 

اولین دندونا:

 

اولین موتور سواری:

 

اولین شبی که تنهایی تو اتاقت خوابیدی:

صبح همون روز:

 

اولین گذرنامه و اولین ویزا:

 

اولیت سفر هوایی (بلغارستان) :

 

ولین شن بازی:

 

اولین آب تنی تو دریا:

 

اولین آفتاب گرفتن:

 

اولین شنا کردن مستقل تو استخر:

 

اولین روز سینه خیز رفتن:

 

اولین سرسره بازی:

 

اولین باری که رو صندلی دراورت نشستی:

 

اولین اتو زدن قهقهه:

 

اولین تولد:

 

اولین زمین بازی:

 

اولین نقاشی:

 

اولین سجده:

 

اولین مسواک:

 

اولین مسواک زدن:

 

اولین قاب از اولین سال زندگیت:

 

اولین جشن تولد:

 

وقتی داشتم خاطرات قدیمو مرور می کردم خیییییییییییلی دلم برای اون روزا تنگ شد تک تک روزاش برام به یاد موندنی و فراموش نشدنی بود دوست دارم بازم به اون روزا برگردم خدایا بازم شکرت به خاطر این نعمت بزرگی که به ما دادی عزیزم خیییییییییییییییلی دوست دارم و عاااااااااااشقتم میدونستی؟؟؟؟؟؟ بغلقلبماچ

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (43)

سمیرامامان پرنیان
24 بهمن 91 14:42
صفورا جونم خیلی خوب بود


ممنون عزیزم
آوا جون
24 بهمن 91 14:42
سلام اسم منم اواست
خیلی عاشقونه برای دخترتون نوشتین باورنکردنیه
اون وقتی ده سال دیگه اینا رو ببینه ذوق میکنه


ممنون
گرل
24 بهمن 91 14:50
عزیم وبلاگت خیلی قشنگه بچتون اگر بزرگ شه و این همه عکس از خودش و از مامانش که اونو بارداد بوده ببینه خیلی خوشحال میشه و حتما میگه چه مامان با فکری


مرسی عزیزم
گرل
24 بهمن 91 14:51
راستی اگر دوس داشتی به وبلاگ منم سر بزنه درمورد قالب برای بچه ها هست قالب هایی که جایی ندیدید مخصوص بچه هاتون


حتماً
سميه
24 بهمن 91 15:36
هميشه گفتم احساسه پاك و قشنگه مادرانت قابل تحسينه. اولينهاي آوا گلي رو خيلي قشنگ و زيبا و عميق بيان كردي. مطمئن باشيد آوا جان، به داشتن مامان مهربون و فداكاري مثل شما افتخار خواهد كرد و خوبيهاتون رو بي پاسخ نخواهد گذاشت.


ممنون عزیزم از لطفت
مامان سارا
24 بهمن 91 16:28
سلام خیلی عالی بود آوا جان هم ببوس


ممنون
سحر مامان ارشاک
24 بهمن 91 17:15
آفرین به مامان نمونه و باسلیقه که همه اولین ها رو جدا کردی
بوس برای مامان صفورا و آوا جونی


قربونت سحر جوون
زهرا
24 بهمن 91 18:36
وااااااااااااااااااااااااااای چقد عالی بودخوش به حاله آوا کوچولو ناز که مامان به خوبی داری انشاالله همیشه سرحالو با حوصله وسایتون بالا سره آوا کوچولو باشه وهمیشه خاطرات وعکسایه قشنگتون رو ببینیمو دلمون شاد بشه-خدایی این اولینا خیلی عالی بود...


قربونت برم عزیزم لطف داری
مامی مائده
25 بهمن 91 0:46
وای خیلی کارت قشنگ بود صفوراااا کلی حال کردم


مرسی عزیزم
مامان یلدا و سروش
25 بهمن 91 0:54
وای چه کار جالبی کردی مامانی گل. خدا قوت


ممنون
صوفیا
25 بهمن 91 1:19
خیلی خوشم اومد ...
ممنونم ، ان شاالله روزی برسه نی نی آوا جون رو ببینی و براش اولین ها رو بگی


ممنون ان شا ا...
حدیث
25 بهمن 91 1:22
مثله همیشه عالیییی

خدا حفظش کنه برات صفورا جون


ممنون حدیث جوون
سمیه (آبجی حنانه و محمدسبحان)
25 بهمن 91 1:34
مامان بی نظیری هستی صفورا جون
خیلی دقیق و زیبا ثبت میکنی خاطرات آوا رو...

واقعا خسته نباشی
واقعا خیلی زحمت میکشی و آوا وقتی بزرگ شد باید قدر دان این همه زحمات مامان گلش باشه

در کنار هم شاد و پیروز باشید
بدرود...


ممنون سمیه جوون تو همیشه لطف داری به ما
مامان آروین-مریم
25 بهمن 91 8:06
صفورا جون خیلی قشنگ بودند . معلومه که کلی براش زحمت کشیدی ...... امیدوارم آوا جون در همه مراحل زندگیش اول باشه و مامان جون هم اونها رو ثبت کنه .....


ممنون عزیزم
مامان یکتا
25 بهمن 91 8:15
به به ماشالا به این مامان با ذوق خیلی قشنگه دختر منم با دختر شما یه روز به دنیا اومدن همه خاطرات برای منم مرور شد


اااا چه جالب وبلاگ ندارید؟
مامان یکتا
25 بهمن 91 11:17
چرا عزیزم اینم ادرس وبلاگم
مامان سارا
25 بهمن 91 13:51
واااااااااااااااااااااای چه کار باحالی بود . واقعاً یادش بخیر


آره واقعا یادش بخیر
مریمی مامان هانا
25 بهمن 91 14:32
هی وای منننننننننن چقدر اولین داری جیگررررررررررررررررررررر خالهههههههههههههه


ما اینیم دیگه خاله ;-)
زهرا (دوست آوا)
25 بهمن 91 15:42
آواجون مامانت فكر همه چيز و ميكنه هر مناسبت و موضوعي رو كه فكرشو بكني مامانت يادش هست هيچ چيز رو از قلم نمياندازه (آفرين به اين مامان با ذوق و سليقه). فقط ميتونم بگم به مامانت افتخار كن


مرسی عزیزم لطف دارید به من
مامان بنیتا
25 بهمن 91 15:43
خیلی زیبا بود امیدوارم در تمام مراحل زندگیت اول باشی عزیزم


ممنون
مامان دینا جون
25 بهمن 91 18:21
خییییلی عالی بود.دستت درد نکنه مامانی.معلومه که خیییلی وقت گیر بوده.


آره خیلی ولی ارزششو داشت
سارا مامان یزدان
25 بهمن 91 18:59
سلام صفورا جون. واقعاً زیبا بود بهت تبریک می گم به نظرم کار بسیار قشنگی کرده بودی. هنوز صبر کن وقتی آوا جون کامل صحبت بکنه واقعا شرمنده ی خدا میشی که چه هدیه ی نازنینی رو بهت داده .


ممنون عزیزم
ازاده مامانه هانا
26 بهمن 91 0:25
صفورا تک تک این روزهاروو خوب یادمه خوووووووووووب چه روزای خوبی. چه تکرار قشنگی. خیلی لذت بخش بود . چه زود داره میگذره اخههه


آره آزاده جوون خیلی زود میگذره
آناهیتا مامانیه آرمیتا
26 بهمن 91 3:19
امیدوارم هرروزتون روزعشق باشه ولنتاین مبارک♥
محبوبه مامان الینا
26 بهمن 91 8:30
بسیار زیبا و هیجان انگیز بود این اولین هادست مامان صفورا درد نکنه که اینقدر وقت گذاشته و اینارو جمع بندی کرده


ممنون عزیزم
نیر
26 بهمن 91 17:22
عالییییییییییییی بود دست گلت درد نکنه مادر زحمت کششش


مرسی نیر جوون
مامان ایسان
26 بهمن 91 17:46
اگه شکلات بودی شیرین ترین بودی ، اگه عروسک بودی بغلی ترین بودی ، اگه ستاره بودی روشن ترین بودی و تا زمانی که دوست منی عزیز ترینی . روز ولنتاین مبارک مبارک . . .


ولنتاین شما هم مبارک
زهرا مامان مهلا
26 بهمن 91 19:31
سلام صفورا جون. واقعا لذت بردم از خوندن این پست. به قول یکی از دوستان برای ما هم یادآور روزهای شیرین و پر از خاطره بود. از خوانندگان خاموش وبلاگتون هستم تقریبا از اوایل بارداریتون میومدم و میخوندمتون. اگه اشتباه نکنم یک بار هم تقاضای تبادل لینک کرده بودم که انگار قابل ندونستین. البته نظرتون برام محترمه. حالا چند تا سوال در مورد اتاق آوا جون دارم. اتاق آوا جون کاغذ دیواریه یا استیکر چسبوندین؟ و دیگه اینکه فرشش رو جایی سفارش دادین براتون این طرح خاص رو زدن؟ و آخری اینکه در مورد لوستر اتاق هم راهنماییم کنین لطفا..... میبینین چقدر کم توقعم. سرتون رو درد آوردم. آوا جون رو از طرف من ببوسین.


عزیزم من تا حالا وبلاگتو ندیده بودم از آشنایی باهات خوشبختم
دیواراشو استیکر زدیم استیکراشو فرش و لوستر و پرده و ... همه ست تخت و کمدش بود و از کپل پا گرفتیم
افسانه مامی پارمین
26 بهمن 91 23:33
عالییییییییییی بود ، آفرین به این مامان خوش ذوق


مرسی عزیزم
فاطمه و فائزه ❤♫ ♥ زويشا ♥ ♫❤
27 بهمن 91 3:47
صفورا جون خيلي قشنگ بود.....واقا خسته نباشي براي اين پست زيبا.....همه اولين هات مبارك آواي زيبا


مرسی عزیزم
سارا
27 بهمن 91 22:25
اولين هاي آوا جوووووون عاااااااااااااااااالي بودن....
لذت بردم خيلي....


ممنون گلم
مامان ایسان
28 بهمن 91 9:42
عاشقه تک تک اولین هاش شدم
افرین که انقدر با سلیقه کناره هم گذاشتیشون لذت بردم
منم انگاری باید دست به کار بشم


آره دست به کار شو خیلی خوبه همچین پستی
سحرمامان پرهام
28 بهمن 91 11:17
خیلییییییییی کیف کردم از دیدن این پست

ایشالا خدا حفظش کنه دخمل نازمونو


ممنون سحر جوووووونم
خانمی
28 بهمن 91 12:50
خیلی زیبا بود


ممنون
مامان ترنم کوچولو
28 بهمن 91 13:28
ای جوووووووووووووووووووونم مامانی باذوق و با حوصله.چه خوب که تمام این لحظات رو باهات همراه بودم .قبلا تمام عکسارو دیده بودم تو پست های متفاوت.
برا خودت و آآآآآآآآآآآآآآآوا جونی موش موشک نانازم


مرسی گلم تو همیشه لطف داری به ما
مامان نفس
28 بهمن 91 18:28
خیلی قشنگ بود. ان شاالله زندگی اوا جون پر از اولین های شیرین باشهراستی صفورا جوون وبلاگ دار شدم.بیا به م سر بزن اگه میشه رمزتو بهم بده
زهرا
28 بهمن 91 20:28
راستی عکسه بعد از شستشو خیلی نازو قشنگه خیلی کم پیش میاد بچه هایی که تازه بدنیا میان اینقد قشنگ باشنا!!!!احساس میکنم خیلی شبیه شماست(مامانی).


مرسی عزیزم
جدی میگی؟؟؟
نرگس مامان رزانا
2 اسفند 91 17:11
Wooooow فوق العاده بود صفورا جون لذت بردم ....


ممنون عزیزم
مهدیه
5 اسفند 91 20:32
نازییییییییییییییییییییییی! بوس
مهربان بانو
6 اسفند 91 12:23
سلام خانمی ماشالا خیلییی دخملت نازه یه سوال داشتم این قاب رو از کجا خریدی؟ میشه بی زحمت تو وب هلیا بگی اگه دوست داشتی بگو لینکت کنم..
كيانا-مامان آوا
9 اسفند 91 10:50
وااااااااي چه مامان باحوصله و دقيقي...آفرين


ممنون عزیزم
فاطیما
26 اسفند 91 0:33
چقده قشنگ خدا حفظش کنه


ممنون
رومینا
3 تیر 93 23:25
سلام. وبلاگ خیلی خوشکلی داری و خوشکل تر از اون دخترته. خدا ببخشه بهتون. اولین هاش خیلی بامزه بودن و کلی همشونو بادقت نگاه کردم. آخه منم حامله م و انشالله کمتر از 4ماه دیگه تو بغلمه. خوشحال میشم بهم سر بزنی در ضمن اگه رمز هم بدین تا باقی عکسا رو هم ببینم ممنون میشم، خیلی مشتاقم. ممنون