آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

آوای دلنشین

خونه خاله سارا و جام جهانی فوتبال

1393/4/5 12:27
نویسنده : مدیر
1,660 بازدید
اشتراک گذاری

دوره ماهیانه این هفته خونه خاله سارا بود و روز بازی فوتبال جام جهانی بازی ایران و بوسنی قرار بود بعد از تموم شدن مهمونی شوهرای ما چند نفر بیان که فوتبالو دور هم ببینیم یه توضیح کوتاهی از بازیهای قبل بدم بازی اول ایران با نیجریه بود که ساعت 11:30 روز دوشنبه بود و همه رفتن خونه خاله گلاره اما چون فرداش تو باید میرفتی مهد نشد ما بریم و این بازی 0-0 تموم شد بازی بعدی ساعت 8:30 بود که قرار بود بریم خونه خاله مریم اما شب قبلش تو نمیدونم چرا تا صبح بالاآوردی و روز شنبه من مجبوور شدم مرخصی بگیرم و بمونم پیشت ترسیدیم بریم یه وقت ویروسی چیزی باشه بچه های دیگه هم بگیرم البته پیش دکتر رفتیم و گفت چیز مهمی نیست چون از صبحش دیگه خوب شدی فقط بگردم برات که خیلی بی حال شده بودی غمگین  این بازی که با آرژانتین بود و ایرانیا کولاک کردن با ناداوری و بدشانسی ایران 1-0 از آرژانتین باخت و حالا نوبت بازی آخر بود که اگر ایران میبرد و آرژانتین هم نیجریه رو میبرد احتمال صعود ایران خیلی زیاد بود و به دلیل بازی خوب قبلی ایران ماها همه خیلی امیدوار بودیم که متاسفانه خیلی بد بازی کردن و 3-1 باختیم و به عنوان تیم 4 حذف شدیم غمگین

عکسای دوره:

خاله حدیث داره براتون میخونه و شماها میرقصید خنده:

اینم شبش که عمو شاهین براتون شیرینی موشی های خوشمزه ای گرفته بود و در حال پرخوری هستید خندونک:

این کلاها رو هم عمو هومن زحمت کشیده بود خریده بود زبان:

اینم یه خانواده فوتبالی راضی :

اینجام عمو محمد و خاله گلاره دارن باهاتون آسیا بچرخ بازی می کنن:

الهی بگردم واسه بنیتای خاله سارا شب موقع فوتبال اومده بود از صندلی بیاد پایین سرش به لبه میز خورده بود و یکم شکافته شده بود که حسسسسسسسسابی حالمون گرفته شد اون شب اما بردنش دکتر و بخیه چسبی زده بود و گفته بود خدا رو شکر خوبه خسته

بعد از فوتبالم شام از بیرون گرفتیم و خوردیم و اومدیم خونه خندونک

 

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

این عکسام واسه یه روزیه که منو و بابا شهاب از سرکار اومده بودیم و خسته بودیم چند دقیقه رفتیم دراز بکشیم تو اتاق و تو هم واسه خودت این وسطا ول میچرخیدی یهو از اتاق اومدیم بیرون و با یه همچین صحنه ای مواجه شدیم اوووووووووووف برداشته بودی پودر بچه رو خالی کرده بودی رو میز و مبل و زمین و خودت بدبو

این پست تکمیل تر میشه یکم هل هلکی نوشتم الان باید برم امروز تولد دعوتیم خندونک

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پ.ن. :  اول اینکه روز بعد که بنیتای خاله سارا رو برده بودن دکتر خودش دکترش گفته بخیه لازمه و آمپول بی حسی زده و سه تا هم بخیه خورده و بیچاره بچه کلی هم گریه کرده الللللللهههههههی بگردم براش گریهگریه

دوم اینکه الان حوصله ندارم این پستو تکمیل کنم میذارم تو پست بعدی با عکسای تولدایی که رفتیم خندونک

پسندها (13)

نظرات (20)

مامان فتانه
5 تیر 93 12:38
همیشه به دوره و مهمونی....چه لباساتون ست شده با پرچم و همچنین صورتتون
مامان ریحانه
5 تیر 93 13:17
خانواده فوتبالی خییییییییلی باحال بود اگه میبردیم خیلی باحال تر هم بود همیشه خوشحال و سلامت باشید تولد هم خوش بگذره
مامان حدیث
5 تیر 93 13:29
به به خانواده فوتبالی ایشالاه جمعتون همیشه جمع باشه ولی از اون اتفاقات دیگه نیوفته
مامان رها
5 تیر 93 14:00
فداى آواى فوتبالى
مامان مونا(✿◠‿◠)
5 تیر 93 17:41
سلام صفوراجون با اجازتون لینکتون کردم -------------------------------------------------------------- مررررسی عزیزم باعث افتخاره
سارا
5 تیر 93 19:19
هعی فوتبال هعی روزگار هههههعی آخییییییییی انقدر میترسم بچه حالش بهم میخوره من موندم خودم بچه داشته باشم حالش بهم بخوره چیکارش کنم؟ خودم غش میکنم از ترس!!! آخی بنیتا طفلی بچه وااااای نگاه تورو خدا چیکار کرده با پودر بچه چقدر شما تولد میرید ماشالا خو منم دلم خواست
سحر
5 تیر 93 19:29
وای خسته نمیشین این همه مهمونی و جشن تولد میرین؟ چطور به کار و زندگیتون می رسین؟
سار ا
6 تیر 93 1:04
سلام من خواننده خاموش هستم که عاشق وب آوا هستم دوست دارم مطالب رمز دار هم ببینم چون دو سال که با وب آوا هستم و هیچ وب دیگه ای باز نمیکنم ممنون میشم اگه تو یه پست رمز بدید و به شما مادر نمونه و خوش ذوق تبریک میگم خوشا به حال آوا ---------------------------------------------------------------------- متوجه نشدم چجووری رمزو تویه پست بذارم وبلاگ یا ایمیل بده برات بفرستم
فریده
6 تیر 93 2:05
سلام خوبین ای اوای شیطون بلاااااااا میگم اوا جون هنوز رفلکس داره که بالا اورده دارو میخوره شما تا کی دارو واسه رفلاکس دادین الان کامل خوب شده رفلاک سش در چه حد بود ممنون میشم جوابم را بدین مرسی --------------------------------------------------------------------- نه بابا رفلاکس نداره دیگه آوا یکی دوماه دارو مصرف کرد خوب شد اون شب یا رودل کرده بود از خوردن میوه زیادی یا ویروس بوده
عشق مشکی یواش
6 تیر 93 7:04
سلام امیدوارم که خوب و سلامت باشین ناراحت شدم از خبر مریضی آوا جون و سر شکستن بنیتا جون امیدوارم هیچ وقت روزهای بد رو نبینید و همیشه زندگیتون به شادی باشه دوست دار شما عشق مشکی یواش ---------------------------------------------------------------- ممنون عزیزم
لیلا
6 تیر 93 11:20
سلام صفورا جونم...همیشه به گردش..خیلی دوستون دارم انقد که باشخصیتید..اوا جونو ببوسید
یاس مین
6 تیر 93 15:11
ای جان عکس اخری بعد شاهکارش پاشم گذاشته روش حس قهرمانی گرفته جوروجک
مريم
6 تیر 93 19:03
صفورا پست اوا جونم رو زود تكميل كن مرسي عكسا هم great بود
كتايون كلوپ دوستان قديمي
7 تیر 93 7:12
سلام اميدوارم كه در كنار دوستان وهمسرت ودخترت كه هميشه در گردش باشيد وبه همتون خوش بگذره الهي هيچ وقت مريض نشين خدا نگهدار همتون باشه
جیران بخشنده
7 تیر 93 14:18
وای چه نی نی های خوشگلی من فداشون بشم ای آوای ورووووجک
تيام
7 تیر 93 16:25
خــدآ حفظشــ كنه برآتــون آوا جــوونو ...
ابجی سجا
8 تیر 93 0:06
ماه رمضان امد و دلت جشن گرفت گلبرک خنده ها بر روی لبت نقش گرفت اشک شوق می رقصد و می لرزد بر گونه هات نغمه ی یارب یارب بر کلامت اهنگ گرفت التماس دعا
آنا
8 تیر 93 0:43
زنده باذ خونواده فوتبالی
مامان آنيسا
8 تیر 93 17:00
این فینگیلیها با کلاههای پرچم ایران خیلی بانمک شدن
حدیث
10 تیر 93 21:46
خونواده خوب خدا شمارو حفظ کنه من از اوا جونی خیلی خوشم میادو دوستش دارم میبوسمش