آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

آوای دلنشین

تولد باران جوون و خونه خاله شیما

1392/9/28 20:43
نویسنده : مدیر
2,603 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر کوچولوی مامانقلب

اومدم عکسای دو تا مهمونی که تازگی رفتیم بذارم.

اول از همه تولد باران جوونم بود که روز ٥ شنبه ١٤ آذر دعوت بودیم ساعت ٢ تا ٤ توی یه خانه بازی غرب تهران بعدشم عمه زهرا اینا قم روضه داشتن و باید خودمونو میرسوندیم قم وای وای که بگم اون روز وضع ترافیک تهران چجووری بود هر چی بگم کم گفتم باز یکم بارون اومده بود و کل شهر بهم ریخته بود من تا ساعت ١ سرکار بودم بعدشم رفتم خونه و سریع وسایلو برداشتیم و راه افتادیم یه اشتباهی کردیم و برای اولین بار از طبقه بالای صدر و رفتیم و آآآآآآآآآآآآآآآآی موندیم تو ترافیک خلاصه حدود ساعت ٤ بود که رسیدیم نزدیک زمین بازی خجالتنیشخند زنگ زدم به آناهیتا جوون گفتم ما الان رسیدیم بیایم تو یا تولد تموم شده آنا جوون گفت نه بابا بیاید حالا خلاصه رفتیم اما تولد بازی دیگه تموم شده بود تو هم که اولش خیلی بداخلاقی کردی تا یخت باز بشه این دیگه سابقه نداشت آخ اما خییییییییییلی خوشحال شدیم دوستامونو ددیدیم و دیداری تازه کردیم آرمیتا جوون و آنا جوونو دیدیم نرگس جوونو و باران جوون و بقیه رو قلب

و اما بریم سراغ عکسا

دست نرگس جوونم درد نکنه به خاطر زحمتی که کشیده بود امیدوارم که باران جوونم تولد ١٢٠ سالگیشو جشن بگیره راستی خاله نرگس یه کادوی  خیییییییییییییلی خوووووووووووشگلم برای تولد تو گرفته بود که عکسشو نگرفتم هنوز هر وقت گرفتم میذارم واقعا دستش درد نکنه قلب

------------------------------------------------------------------------------------------------------

عااااااااااشق رقصیدن با XBOX خاله شمیم هستی و همش میگی بلقصیم

اینم عکس رقصیدنت با خاله شمیم:

عاااااااااااشق این عکست هستم خیلی قیافه ات شیطون افتاده حیف که تار شده :

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

و اما دیروز خونه خاله شیما دعوت بودیم یه دوره ماهانه گذاشتیم با مامانای گل آبان که جلسه اولش دیروز و خونه خاله شیما بود کللللللللللللللی خوش گذشت و غذاهای خوشمزه برامون درست کرده بود دست گلش درد نکنهبغل

بعدم یه صندوق تشکیل دادیم و تو قرعه کشی اول من و خاله سولماز برنده شدیم نیشخندهورااز خود راضی

دست خاله نیر درد نکنه که اسم ما رو از تو ظرف آورد بیرون زبان

اینم عکسای مهمونی وقتی براتون سی دی گذاشتیم

 بهت میگم تو جیگره مامانی میگی نه من آوایم قهقهه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

پریسا پ
28 آذر 92 21:52
سلام فدات بشممممم من عسللللللل همیشه به مهمونی شادی غم نبینی عسلممم اوایممممم
الهام مامان محیا
28 آذر 92 23:44
سلاااااااااااام وای که چقدر شیرین زبون شده این دخمل... وای ماشالله شما چقدر مهمونی و تولد میرین...!!!! دوره گذاشتین؟؟؟ ما که پوسیدیم تو خونه راستی برای انگلیسی حرف زدن بچه به طور جدی ایده میده داری صفورا جون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان مهرناز
29 آذر 92 0:01
همیشه به جشن وشادی قربون شیرین زبونم برم من
فائزه
29 آذر 92 10:59
يلدا يعني يادمان باشه لحظات انقدر كوتاه هستند كه يه دقيقه بيشتر باهم رو جشن بگيريم يلدا مبارك
شب بو
29 آذر 92 15:22
ای جانم مادر و دختر خوشگل و مهربون :-* حیف شد که دیر رسیدین به تولد بازی من عاشق این جیگر مامانش هستم که به قول خودش : من آوایـم هست !
جیران بخشنده
29 آذر 92 20:04
وای چه نی نی های خوشگلی چه خوبه که با هم دوره گذاشتین
سعیده مامان آنیسا
29 آذر 92 20:08
عزیزم خیلی نازی ایشالاه همیشه شاد باشی گلم
مامان و بابای محمد طاها
30 آذر 92 8:18
سلام خوتولد بچه ها همیشه بامزست همیشه خوش باشیننننننننننننننننننننننن
جوجوبانو
30 آذر 92 10:02
به به به این مامانای خوب. چقدر خوبه این صندوق های قرعه کشی. کاش منم تهران بودم. منم عاشق اینجور مهمون بازیمان. امااااااااااا حیف یاری نیست
سوده
30 آذر 92 10:16
ماشالله به این دختر ناز بیاد. آفرین به مامان صفورا که هرجوری هست خودش رو به مهمونی می رسونه
آناهيتامامانيه آرميتا
30 آذر 92 11:35
آخي خيلي كوتاه ديدمتون اون روزآرميتاهم كه همش نگرانت بودموقع رفتن دادميزدصفوووولا بياآواجونم خيلي نازخنديدي موقع رقص عزيزم هميشه شادباشي دوستم خوب خوش شانسياااا حالا اگه من بودم انقدراسمم درنميومدتا كلا صندوق منتفي شهميبوسمتون -------------------------------------------------- هههههه اتفاقا منم قبل از قرعه کشی داشتم از بدشانسیم میگفتم که هیچ وقت این جوور جاها اسمم درنمیاد یهو اسمم دراومد
مامان بهداد
2 دی 92 11:37
الهی الهی. چه کار خوبی. همیشه به شادی و مهمونی. منم می خوااااااااااااااااااااااااستم. خوب بهداد منم آبانی هست. اما خب تهران نیستم. ان شاالله عید دیگه برمیگردیم تهران و ساکن میشیم. من اومدم تهران منم باید بیام هااااااااا. خاله قول بده که منو ببری توی جمعتون. دوستتون دارم.
hodeys
4 دی 92 12:57
قربونت برم که روز به روز خوشگل تر میشی عشقمممم