آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

آوای دلنشین

هشت ماهگی و سومین دندون

1391/4/22 10:25
نویسنده : مدیر
2,791 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم با چند روز تأخیر هشت ماهگیت مبااااااااااااااااارک قلبهورا

به خدا شرمنده اتم که نتونستم زودتر بیام و برات بنویسم آخه هفته دیگه داریم میریم مسافرت و من چون یک هفته مرخصی گرفتم این روزا خییییییییییییییلی کارم هم تو خونه و هم سرکار زیاده حتماً تو هم مامانو درک می کنی و میبخشی ماچ

البته یکمش به خاطر این بود که این چند روز بدجووری حالم گرفته اس میدونی چرا؟؟؟؟ چون تو این ماه اصلاً وزن نگرفتی گریهگریهگریه

3 روز پیش برای چکاپ بردمت دکتر وزنت شده بود 7800 گرم، قدت ..... و دورسرت ..... سانتی متر.

دکتر گفت اصلاً این ماه وزن نگرفتی و باید آز ادرار بدی نگران

من همون روز بردمت آزمایشگاه سر ظفر اما دو ساعت اونجا معطل شدیم و تو هم کللللللللللللی گریه کردی و پدر منو درآوردی اما ادرار نکردی آخر سرم آزمایشگاه تعطیل شد و ما خسته و کوفته و نا امید و نگران برگشتیم خونه افسوس وقتی رسیدم خونه داغونه داغون بودم و نگران تو که چرا وزن نگرفتی.

اما خدا رو شکر جواب آزمایش ادرارت نشون داد که هیچیت نیست و آقای دکترم گفت نباید نگران باشیم.

 

از کارای جدیدت بگم:

سینه خیز فقط بلد شدی دنده عقب بری!!!متفکر

چند شب پیش که دیدم خیلی داری بی تابی می کنی دکترت گفته بود با دست تمیز لثه هاشو بمال اومدم این کارو بکنم که یهو دستم خورد به دندون بالات و فهمیدم که بلههههههههه دندون سومت هم زده بیرون که یکی از دندونای بالاییت میشه مباااااااااااااارکه خانوم خوشگله ماچهورا

دیگه اینکه تازه بعد از 8 ماه یادت افتاده غریبی کنی!!! البته نه همیشه اما به بعضیا یهو غریبی می کنی از جمله آقای دکتر افتاده زبان این بار که بردمت گفت بغل خودت باشه معاینه اش کنم اما بازم چنان بغضی کرده بودی که نگو خنده

آهان راستی یادم رفت بگم دومین کلمه ای هم که گفتی بابا بود که کللللللللللللللللی بابایی رو به خاطرش ذوق مرگ کردی البته این قضیه مال یک هفته- ده روز پیشه اما وقت نکردم بیام بنویسم تو وبلاگت ناراحت

دیگه اینکه عاااااااااشق ددر شدی و من هروقت میام سرکار و میای بغلم اینقدر خودتو می کشی سمت در که من مجبور میشم ببرم یه چرخی تو حیاط بزنمت و بعد برگردم خونه لبخند

واااااای که چققققققققدر سی دی های بی بی اینشتین رو دوست داری و مخصوصاً اون عروسک دستیا و بع بعی رو خیییییییییلی دوست داری و کلللللللللی هر دفعه میاد ذوق میزنی چشمک

عاااااااااااشق خوردن بند و نخ و این جوور چیزایی و البته بازی کردن با چیزای نایلونی رو هم خییییییلی دوست داری خیال باطل

کلاً اینکه خییییییییییییییلی شیرین و دوست داشتنی شدی و روز به روز عشق وصف ناپذیر ما نسبت بهت داره زیاد و زیادتر میشه قلبقلبقلب

 

اینم عکسای ٨ ماهگی:

این عکسا رو بعد از کوتاه کردن موهات گرفتم خداییشم خوب کوتاه کردماااا زبان

 

این عکسا رو تو عروسی صابر ازت گرفتم:

 

تو این عکسا داشتی گریه می کردی اما بازم وقتی باهات بازی می کردم وسط گریه ات میخندیدی خیییییلی قیافه ات تو این حالت بین گریه و خنده باحال میشه خنده

 

وقتایی که دستتو میگیری به لبه تختت و بلند میشی:

بعدشم شروع میکنی به خوردن لبه تختت!!!

 

کوچکترین آشغالی که رو زمین میبینی با انگشت اشاره و شصتت می خوای برداری و ببینی چیه و شایدم بعدش بخوریشآخ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامی مائده
22 تیر 91 14:07
هشت ماهگیت مبارک عزیز دلممممم ماشالا روز به روز تو دل بروتر میشی
نهیر
24 تیر 91 0:30
8 ماهگیت مبارکه دندونه سوم مبارکه تو مسابقه برنده شدی مبارکه سفر خوش بگذره منتظر یه عالمه عکس هستم خیلی ماهی نازی و شیک پوش
ازاده مامانه هانا
24 تیر 91 14:35
اخ که دلم برات لک زده بوووووووووووووود چرا من انقد دوست دارم ؟؟؟ ببوسش صفورا هر دفعه که میام کلی بزرگ شده کی میگه وزن نگرفته خیلی هم وزن گرفته اصلا بچه از چشاش داره میریزه سالم و شاد و شنگوله این دکترا چی میگن من نمیدونمم؟ به اقای پدر هم بابا شدنشو تبریک میگیم دوبارهههه خیلی زبله هزار ماشالله
الناز(مامان بنیا
24 تیر 91 15:55
الهی قربونت برم خدارو شکر چیزی نبود خاله جون دندونت هم مبارک
هانیه
24 تیر 91 18:14
عزیزم 8 ماهگیت مبارک عروسک کوچولو
مریم مامان پندار
24 تیر 91 20:59
فدای دختر خوش تیپ و باربی ام بشم من مامانش نگران نباش آوا خانوم من کارش درسته مسافرت خوش بگذره دندون جدید مبارک دیگه ... همین دیگه آهان بوووووووووووس
آینور مامان سهند
25 تیر 91 8:50
آی جیگر این دخترو برم با اون دندوناش بخورمش عزیزم سهند چرا نیست بین دوستات خوشال میشیم به ما هم سر بزنی
آنی
25 تیر 91 11:14
دندون سومت مبارکه آوا خانم ...خوشحالم که آزمایشش مشکلی نداشته این دکترا یهو دل آدمو خالی میکنن...مسافرت خوش بگذره
سمیرا
25 تیر 91 14:47
تربچه خاله...ثانیه ها رو دارم میشمرم تا برگردی... پس کی تموم میشه؟؟؟
طلا
25 تیر 91 15:47
با سلام مامان صفورا
آیا ممکنه که با دوختن دهانه رحم بازم آدم زایمان زود رس بگیره؟
تورو خدا همینجا جواب منو بدید


والا فکر کنم بازم احتمالش باشه باید مواظب باشی
بهار
26 تیر 91 4:36
صفورا جان .خدا دختر گلتو برات نگهداره .من عکس اتاقشو توی مسابقه نی نی وبلاگ دیدم و عاشق دخملیت شدم خیلی به دخترم شبیه .دختر منم شش ماهه است.ببیخشید اگه جسارت نباشه میخوام بدونم پرده اتاقش همین پارچش بود یا دادی برات تیکه دوزی کردن؟! میدونم که سرویسش کپل پاست کاملا مشخصه و خیلی هم شیکه . سرویس دختر منم چیلکه . اونم عکس خرس داره میخوام اگه بشه بدم براش تیکه دوزی انجام بدن اما متاسفانه جاییع

عزیزم


من پرده اشم آماده از کپل پا گرفتم
سارینا مامان آرمان
26 تیر 91 21:16
به به چه دخمل نازییییییییییییییییییی دندون سومت درومد خاله جون مبارکهههههههه سفر خوش بگذره...ماانی رواذیت نکنیاااااااا مثل آرمان که تو سفر پدر منو درورد
مامان بهراد
27 تیر 91 2:56
عین ماه شده این فرشته ی خاله
مامان نخودی
27 تیر 91 20:38
وای خدای من دندوناشوووووووووووووو ماشالا هزار ماشالا هر روز خوردنی تر میشه خانوم پسر ما رو هم بزارین تو صف (البته اول صف)
خانمی
28 تیر 91 11:16
8 ماهگیت مبارک خانوم خوشگله
دوست
28 تیر 91 11:33
مبارکه خشمل خانومی....

ببخشید صفورا جان یه سوال چطوری حجم عکسارو کم میکنی؟


من با paint کم می کنم resize می کنم
آذین مامان آوینا
29 تیر 91 11:46
خیلی دختر نازی دارید .خدا حفظش کنه .خوشحال میشم که آوینا جون رو هم به لینکاتون اضافه کنید.
آی تک (مامان نیایش)
31 تیر 91 10:48
خوشگل خانوم با این حنده هات حسابی دل منو میبری جیگررررررررر طلا
حنانه
7 مرداد 91 9:59
الهی قربون این دختر خنده رو برم خوش بحال این مامان وبابا که خدا اوا نازو بهشون هدیه داده انشالله همیشه سالم در کنار هم باشین