نه ماهگی
بازم با چند روز تأخیر 9 ماهگیت مباااااااااااااااارک عسلکم
باور کن این بار هم دلیل موجه برای تأخیرم دارم گلم.
پرستار جوونی که برات گرفته بودم خیلی خوب نبود مرخصش کردم بره و حالا دارم در به در دنبال یک پرستار خوب برات میگردم کلاً اعصابم داغونه داغونه دوست دارم یک آدم خیلی خوب برات پیدا کنم به هر حال الکی نیست که دسته گلمو می خوام بدم دستش خلاصه بدجووری درگیرم این روزا روزی با 10 نفر مصاحبه می کنم اما اوکی نمیشه کوچولوی مامان تو دعا کن زودتر یک پرستار مناسب پیدا کنم
خوب بگذریم اما تو گرفتن عکسات تأخیر نکردم این عکسا رو چند روزه که گرفته بودم اما وقت نکرده بودم آپ کنم اینم از عکسهای نه ماهگی:
عاشق رانندگی هستی:
موهامو شونه کنم خوشگل بشم:
اینم اولین باری که سوار سرسره شدی کلللللللللللللی حال کرده بودی:
اینم نمای پنج تا دندون خوشگلت:
و اما از کارهای جدیدت:
یادگرفتی چند قدم رو زانوت چهاردست و پا میری اما چون میبینی با خزیدن سرعتت بیشتره دوباره عین کرم تند و تند میخزی تا به چیزی که می خوای زودتر برسی
یاد گرفتی بای بای می کنی خیییییییییییییلی بانمک میشی وقتی می خوای بری ددر از ذوقت زودی با همه شروع می کنی بای بای کردن
کلمه هایی که میگی:
ماما بابا دد مابا!!
دیگه خیلی شیطون شدی و یک لحظه یه جا بند نمیشی همش باید مواظبت باشیم.
چند وقت پیش بغل بابایی نشسته بودی خونه مامان جوون اینا کنار میز لپ تاپ ما سر سفره بودیم یهو خاله سمیرا جیغ کشید تو سیاه شده بودی یهو شروع کردی به سرفه و عق زدن و همش گریه می کردی هرچی به بابایی می گفتیم چی دستش بوده میگفت هیچی به خدا دیگه خاله سمیرا دست کرد تو حلقت اما نتونست چیزی رو در بیاره همش جیغ میزد یه چیزی تو حلقشه اما نتونستم درش بیارم واااااااااااااای نمیتونم توصیف کنم که چه شبی بود و برما چه گذشت بعدم بابایی دست کرد تو حلقت بازم فایده نداشت تا اینقدر سرفه کردی که یهو یه چیزی با خون بالا آوردی دیدیم لیبل لپ تاپ بوده احتمالاً بابایی حواسش نبوده و تو هی با دکمه های لپ تاپ بازی می کردی و لیبلشو کندی و کردی تو دهنت اونم رفته چسبیده به حلقت و اذیتت می کرده الهی بگردم برات فکر کنم خونا هم برای این بود که دست کرده بودن تو گلوت حتماً زخم شده بوده و خون اومده خلاصه خییییییییییییییلی شب وحشتناکی بود اما به خیر گذشت دیگه باید خییییییییییلی مواظبت باشیم عزیزکم
چکاپ ماهیانه هم که بردمت دکتر معاینه ات کرد و گفت همه چیز اوکی هست اما فقط 100 گرم وزن گرفته بودی من نگران شدم اما آقای دکتر گفت وقتی آزمایش ادرار داده و چیزی نبوده و رفلاکس معده هم نداره اصلاً مهم نیست میگفت به خودت رفته و استعداد چاقی نداره دکتر گفت از 7 ماهگی به بعد ژن میاد تو کار تو وزن گرفتن و من هم خیالم راحت شد