یلدای 91 + عکس
خوب و اما از شب یلدا بگم.... همونطوری که تو پست قبل گفتم همه خونه مامانی دعوت بودیم
وقتی ما رسیدیم همه وشغول خوردن بودن و کلی هم غر غر کردن سرمون که چرا طبق معمول دیر رسیدیم
پذیرایی شامل انار هندوانه تخمه آجیل باقلوا مسقطی شیرینی و میوه بود و حسابی از خودمون پذیرایی کردیمتو هم کلی چیز میز خوردی عااااشق هندونه ای مامان جوون هر چی میداد بازم می خواستی اما تازه نذاشتیم خیلی بخوری ولی با این حال بازم شب بی تابی کردی احتمالا از پرخوری دلدرد شده بودی
بعدشم شروع کردیم یه بازی دسته جمعی اینطوری که همه باید چند تا کلمه انتخاب می کردن بعد میریختیم تو ظرف دو گروه میشدیم و بعد از هر گروه یک نفر یک نفر میومدن تو سی ثانیه به هر تعداد که می تونستن توضیح میدادن و بقیه گروه باید حدس میزدن اون کلمه رو تو مرحله بعد هم فقط با یک کلمه باید راهنمایی می کردن و بقیه حدس میزدن و تو مرحله سوم هم پانتومیم کللللللللللللللللی خندیدیم و سر و صدا کردیم بیچاره آقا جوون فکر کنم از دستمون کلافه شده بود
خلاصه اینکه این شب یلدا یکی از بهترین شب یلداها بود چون فرداش جمعه بود و ما تعطیل بودیم و استرس زود خوابیدنو نداشتیم و تا ساعت 12-1 اونجا بودیم
متأسفانه ما دیر رسیدیم و نشد که همه با هم با سفره شب یلدا عکس دسته جمعی بگیریم اما شما که عکس خودتو گرفتی:
اینم عکس یلدای 91 :
فردای اون روز هم که خونه خاله عطی دعوت بودیم البته ما ناهار نرفتیم ناهار رو خونه خوردیم بعدشم رفتیم آتلیه و عصری رفتیم اونجا.
اونجا هم خیلی خوش گذشت بازم همون بازی دسته جمعی رو کردیم بعدشم قلیونو و صحبت و ..... خلاصه همه چیز عااااالی بود.
اینم بگم که شما خییییییییییییییلی دختر خوب و خانمی بودی این دو روز و اصلا اذیت و گریه نکردی الهی من فدااااااااااااااااای این دختر گلم بشم