آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

آوای دلنشین

شانزده ماهگی و اولین شهربازی

1391/12/21 8:45
نویسنده : مدیر
2,474 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر کوچولوی مامان قلب شانزدهمین ماهگرد تولدت مباااااااارک البته با چند روز تأخیر ناراحت

نمیدونم چرا این آخر سالی به هیچ کارم نمیرسم همه کارام مونده و بالتبع وبلاگ تو رو هم نمیرسم زود به زود آپ کنم کلی عکس باید بذارم که عقب افتاده آخ دیگه باید مامانو ببخشی عسلکم ماچبغل

واااااااااای اینقدر کارای جدید و حرفای جدید یاد گرفتی که هی وقت نم یکنم بیام و برات بنویسم چشم

یاد گرفتی از 2 تا 10 بشمری خیییییییییلی خوبه تشویقتشویق دهشم با یه حالتی که انگار عددا همینجا تموم میشن میگی قهقهه فدات شم دختر گلم مثل مامانت عاشق ریاضی هستی ظاهراً زبان

دیگه وقتی تو پوشکت خرابکاری م یکنی خودت میای و میگی فکر کنم پرستارت یادت داده و این خییییییییلی خوبه باریکلا خودتم کمتر اذیت میشی ماچ

خیلی بامزه به موبایل میگی بوبایل و خیلی خوب بلدی با موبایل تاچ کار کنی از خود راضی

دیگه به طور کامل یاد گرفتی با قاشق غذا بخوری البته خیلی ریختو پاش می کنی اما خودت می تونی قاشقو پر کنی بذاری دهنت تشویق

میعاد کوچولوی مهربون یه دوچرخه بهت داده که یه روزه یاد گرفتی پیاده و سوار بشی با اینکه پات نمیرسه و برای اینکه پات به زمین برسه باید بیای جلوی چرخ بغل ولی با این حال بلدی خودت راش ببری اینم عکسش :

تابتو آوردیم و خونه خودمون نصب کردیم خیلی دوسش داری همچین پاتو میندازی رو پات وقتی سوارش میشی زبان

جدیدا همه عکسات تار میشه بس که وول وول میخوری و یه جا بند نمیشی اما مجبورم از همین عکسای تار بذارم از هیچی بهتره دیگه چشم بیشترشونم با موبایله چون دوربین همیشه دم دستم نیست تنبلیم میاد برم بیارم نیشخند

تا بهت میگم آوا بیا اسباب بازیا تو یا چیزایی که ریختی رو جمع کن زودی میای و هی میگی جَم جَم و تند تند میندازی تو جعبه اش بعد که همرو جمع کردی جعبه رو برمی گردونی و همه رو خالی می کنی یعنی عاااااااشق این کاری قهقهه من از دست تو چیکار کنم آخه منتظر

دقیقا روز قبل از ماهگرد 16 ماهگیت وقت آتلیه داشتیم سمت پونک رفتیم آتلیه و بعدشم برای اولین بار بردمت سرزمین عجایب تا حالا شهربازی نبرده بودیمت چون فکر م یکردم شاید بترسی و خوشت نیاد و این دفعه اول بود که خدا رو شکر خیییییییییلی هم دوست داشتی نیشخند

بابایی کار داشت و نتونست باهامون بیاد و خدا رو شکر که خاله شمیم همراهمون اومد وگرنه من تنهایی با تو بدبخت میشدم پدددددر دوتامونو درآوردی نمیذاشتی دستتو بگیریم و خودت دوست داشتی تنهایی راه بیوفتی و هرجا دلت می خواد بری ابرو بیشتر از اینکه از وسایل بازی اونجا خوشت بیاد از این خوشت اومده بود که واسه خودت تو یه فضای باز راه افتاده بودی و گشت و گذار می کردی و فضولی می کردی نیشخند به این نتیجه رسیدم لازم نیست اینهمه راه ببرمت سرزمین عجایب همین پاساژی جایی ببرمت ولت کنم واسه خودت بچرخی کلللللللللی حال می کنی خنده

و اما عکسای اون شب:

 

ببین چه لمی دادی:

زیاد از این حیوونه خوشت نیومد بود خنده:

از همه بیشتر عااااااشق این بازی شدی:

وقتی پیاده شدی همش می خواستی دوباره سوار بشی:

اینم بار دوم که کللللی خوشحالی:

این دو تا پسره داشتن توپ تو حلقه می انداختن با هیجان و تو هم محو تماشاشون شده بودی:

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

سمیرامامان پرنیان
21 اسفند 91 13:51
عزیز دلمممممم معلومه که حسابی بهش خوش گذشته صفورا جون بچه ها پارک خیلی دوست دارن


هوا خوب بشه حتما میبرمش پارک زود زود
بهاره
21 اسفند 91 13:52
به به چه دخمل باهوشی
ایشا.. همیشه لبت خندون باشه عزیزم


ممنون عزیزم
آناهیتا مامانیه آرمیتا
21 اسفند 91 13:57
پس بالاخره رفتید آواجونم میخواستم بگم باهم بریم حالا یه باردیگه حتماباهم میریم خاله جون


اون موقع که رفتیم شما داشتید در سواحل دریا قدم میزدید هههههههه
حتما خوشحال میشم با هم بریم عزیییییییییزم
آناهیتا مامانیه آرمیتا
21 اسفند 91 13:59
راستی ۱۶ماهگیت مبارک گلم ۱۶۰ساله شی عزیزم


ممممممنون خاله جوونی
رز سفید و قرمز
21 اسفند 91 16:15
سلام صفورا جان. من از خواننده های همیشگیه آوای خوشگل و خانوم هستم. از شخصیتتون خوشم میاد. خیلی سنگین لباس میپوشید. اصلاً آرایش غلیظ ندارید. واقعاً عالی و فوق العاده هستید. معلومه که مادر و پدرتون خوب تربیتتون کردن. همیشه موفق باشید.


قربونت برم تو خیییییلی به من لطف داری


مامان مانی جون
21 اسفند 91 16:42
16 ماهگیت مبارک عروسکم
وای چه مامان خوبی حواسش به همه چی هست
وای میبینی این دم عیدی شیطونی های این کوچولو ها چقدم دیوونه کننده است
هر چی مرتب میکنی باز یه جارو بهم میریزن
اما شیرنه ها
صفورا جون شیطنت از چشای دخترت میباره ها گیر من بیوفته میچلونمش
راستی اون رستوران ایتالیاییه که چند وقت پیش رفته بودین میلان بود سمت نبوت؟اگه غذاهاش خوبه ما هم بریم


عزیزم متوجه نشدم در مورد کدوم رستوران صحبت می کنی اگه اونی که با دوستام رفته بودمو میگی تو پاساژ الماس ایرانیانه اگه اونی رو میگی که با جوونای فامیل رفته بودیم که تو کرجه اسمشم یادم نیست
مامان آروین-مریم
21 اسفند 91 19:37
سلام خوبین ؟ چقدر دلمون برا آوا جون تنگ شده بود ...... فکر کنم کارای آخر سال اینقدر زیادن که وقت نمیکنم زود به زود بیایی ........ عاشق آواجون هستم به خاطر خوشگلیش و به خاطر باهوشیش ...... از طرف من ببوسش ....... راستی امروز سرکارم سایت نی نی وبلاگ باز نمیشد فکر کردم دارن برای سال جدید تغییراتی میدن ..... اما ساعت 19 اومدم خونه دیدم وبم مسدود شده ....... در حال نیمه سکته زدن هستم ......... فعلا پیگیری رو با مدیر وبلاگ شروع کردم .... خدا کنه زودی جوابم رو بده .....


ای بابا چرا آخه؟؟؟ خبرم کن نگران شدم بگو دلیل بلاک شدنش چی بوده!!!
اتیلا جون ومامان شیما
21 اسفند 91 20:13
16 ماهگی مبارک خوشجیل خاله...
همیشه تو گردش و خوش گذرونی عسیس دلم...



ممنون گلم
مینا مامی لیانا
22 اسفند 91 0:33
سلام سلام
به به ایشالا همیشه به شهربازی
16 ماهگی زیبات مبارک باشه آوای خوشگلم


ممنون
محبوبه مامان الینا
22 اسفند 91 8:01
16 ماهگیت مبارک آوای نازمعلومه تو شهربازی هم حسابی خوش گذروندی خوشگلکم


ممنونم
هانیه
22 اسفند 91 9:22
عزیزم الهی چه حالی می کنه از چهرش می شه فهمید خیلی دوست داره . آوا کوچولو دلمون برات تنگ شده .


مرسی هانیه جوووووونم
مامان ترنم کوچولو
22 اسفند 91 13:21
قربون این عکسای تارتم میرم من
مامان سارا
22 اسفند 91 13:35
16 ماهگیت مبارک ماه کوچولو ، ایشاا.. همیشه خوش باشین .
خدا بخواد این پرستار خوبه دیگه


فکر کنم خوبه دیگه ههههههه
شیما مامان درینا
22 اسفند 91 15:04
سلام دوست خوبم معلومه آوا حسابی بهش خوش گذشته امیدوارم کارای آخر سال به سلامتی پیش بره آفرین دختر باهوش که تا 10 میشمری . دوچرخه سوارشدنش خیلی بامزه اس اومده نشسته جلو پاش برسه


فدای تو دوست خوبم
آرزو
22 اسفند 91 15:40
سلام صفورا جان شانزده ماهگي آوا جون مبارك


ممنون گلم
نرگس مامان باران
22 اسفند 91 17:41
سلام صفورا جونم خوبی آوا جونم خوبه 16 ماهگی آوا جونم مبارک معلومه حسابی بهش خوش گذشته قربونش یرم
مهرنوش مامان مهزیار
23 اسفند 91 10:27
سلام عزیزم ماشاا... به این دختر خوشگل عزیزم وبلاگت خیلی خوب یه جوری مینویسی که احساس نزدیکی زیادی باتون کردم . با افتخار لینکتون کردم . خوشحال میشم شما هم به ما سر بزنید.
آوا جون رو ببوس عزیزم.


ممنون عزیزم از آشنایی باهاتون خوشبختم
مامان مانی جون
23 اسفند 91 12:02
آره همونی که تو کرجه
آخه ما کرجیم


میلان اسمش آشناس برام شاید همون بوده من زیاد کرجو نمی شناسم اسمش یادم نیست ههههههه
سحرناز
23 اسفند 91 15:17
آفرین دختر ناز چه بازیهایی کردی تو.
می بوسمت هزارتا
خصوصی


ممنون
مامی مائده
23 اسفند 91 15:56
تا میتونی خوش باش عزیز دلمممممم


مرسی
نیر
24 اسفند 91 1:12
عزیزمممممممممممم تا 10 میشماری افرین دختر گلم

خاله قربونت بره گلمممممممممممممم


دور از جوون خاله جوونی