آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

آوای دلنشین

اولین کاردستی آوا و مامان آوا (کارگاه مادر و کودک)

1392/2/2 13:52
نویسنده : مدیر
5,462 بازدید
اشتراک گذاری

خوب امروز می خوام از جلسه دوم کارگاه مادر و کودک برات بگم که خیلی جلسه پرباری بود.

این کاردستی اولین کاردستی توست که به کمک مامانی درست کردی:

و اما مراحل ساخت این کاردستی:

خاله سحر داره براتون توضیح میده کاردستی رو:

این چیه دیگه؟:

خوب همه جا رو چسب بزنم:

بالاخره تموم شد کاردستی در چسبو ببندیم بریم بازی:

می خوام این کاردستی رو یادگاری برات نگه دارم به عنوان اولین کاردستیت.

تو کلاس خاله سحر یک بار شعر جوجه جوجه طلایی رو براتون خوند فکر می کردم اصلا گوش نمیدی و دنبال بازیگوشی بودی منم تا حالا این شعرو برات نخونده بودم وقتی اومدیم خونه دنبال جوجه کاردستیت که می گشتی می گفتی طلایی طلایی منو میگی اینجووری شده بودم تعجب راست می گفت خاله سحر که فکر نکنید بچه ها حواسشون اینجا نیست همه اینا رو ضبط می کنن و تو خونه تحویلتون میدن نیشخند

اینم بقیه عکسای کارگاه مادر و کودک:

 

شعر این ترمتونم بهمون دادن که باهاتون کار کنیم شعرش اینه:

پیشی پیشی ملوسم

می خوام تو رو ببوسم

مامانم نمیذاره

خدایا این چه کاره

تو ماشین که داشتیم برمی گشتیم داشتم این شعرو برات می خوندم که دیدم خودت همراهی می کنی یهو دیدم میگی مامانم نیمیذایه واااااااااااای کلللللی جیغ کشیدم و تعجب کردم از اینکه اینقدر زود عکس العمل نشون دادی باورم نمیشد تو این سن بچه ها بتونن شعر حفظ کنن اما واقعاً نمیشه شماها رو دست کم گرفت چشمکتشویق همونجا تو ماشین صداتم ضبط کردم نیشخند

 

در حال خروج از کارگاه:

 بعد از کارگاه هم با آرمیتا جوون و آناهیتا جوون رفتیم پارک نزدیک کارگاه:

 ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پ.ن. : راستی یادم رفت اینو برات تعریف کنم دیروز برای اولین بار با هم قایم موشک بازی کردیم خیییییییییییییلی بامزه بود کلللللللللللی از دستت خندیدم بهت می گفتم آوا چشم بذار من برم قایم شم بعد دستاتو میذاشتی جلوی چشمات و سرتو میذاشتی رو دسته مبل همش می خواستی یواشکی از لای انگشتات نگاه کنی خنده هنوز بازی رو یاد نگرفته تقلبو یاد گرفتی قهقهه منم بهت می گفتم آوا جوون نباید نگاه کنی و بعد میرفتم قایم میشدم و می گفتم آوا بیا منو پیدا کن بدو بدو بااون پاهای کوچولو و پوشک قلمبه ات میومدی اول از همه جایی که دفعه قبل قایم شده بودمو می گشتی زبان بعد پیدام نمی کردی می خواستی بری بیرون از اتاق که من صدا می کردم و دوباره بر می گشتی و میگشتی تا پیدام می کردی بعدشم دوتامون با هم جیغ میزدیم و من می گفتم هووووووورا پیدام کردی و بغلت می کردم و بوست می کردم و تو هم همش می گفتی چشم چشم یعنی دوباره بازی کنیم و چشم بذارم و دوباره چشم میذاشتی و ادامه بازی ... خلاصه خیلی کیف داد بازی کردن با هم نیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (30)

آني
2 اردیبهشت 92 10:28
واي خدا ببين چقدر قشنگ نگاه استادش ميكنه بخورمتتتتتتتت

راستي اون نيني كه پيش اوا نشسته رو سرسره كيه؟؟


آرمیتا جوون از دوستای خوب آوا هست آنی جوون
سحر مامان ارشاک
2 اردیبهشت 92 10:45
واااااااااااای به دختر قرتی ... قربون خودتو کاردستی تو جوجه طلاییش


قربونت سحر جوون
الهام مامان کیارش
2 اردیبهشت 92 11:06
ای جوووووووووووون یعنی چسبو گرفتی مالیدی رو کاغذ مثل یه دختر خوب ؟
وای اگر کیارش بود که اول می کردش تو دهنش بعدشم کل لباسشو پر چسب می کرد. آفرین دختر گل


ولی کل جوجه اش چسبی بود دوست داشت به همه جاش چسب بزنه ههههههه
حنانه
2 اردیبهشت 92 11:31
وای الهی فدات بشم چقدر خوب حواسش به مربیش هست
الهی دختری را بخورم چه ناز داری کاردستی درست میکنه


خدا نکنه حنانه جوون
وجیهه مامان مهدی
2 اردیبهشت 92 12:21
الهی من دورت بگردم که تو این قدر باهوشی عزیز دلمآفرین خوشگلم حالا بریم به افتخار آوا بزنیم دست قشنگه رو


مرسی خاله وجیهه مهربون
مامان آروین (مریم)
2 اردیبهشت 92 12:50
صفوراجون معلومه که جلسه پرباری بوده ... هم کاردستی درست کرده و هم شعر خونده ........... البته ما هم از وب قشنگ شما یاد میگیریم و با آروین کار میکنیم ...........
اون عکسی که آواجونی داره به خاله سحر نگاه میکنه خیلی محشره .... معلومه مثل مامان جونش خیلی دقت میکنه ............. از کیلومترها مسافت می بوسمت ......
یه پیام خصوصی هم فرستادم .


ممنونم عزیزم
سمیرامامان پرنیان
2 اردیبهشت 92 13:06
آفرین دخملم که اینقدر باهوشی کاردستی نازی درست کردی


مرسی گلم
زهرا (دوست آوا)
2 اردیبهشت 92 13:43
من كه ميگم آوا در همه جا و در هر كاري تكه باور نكنين
انشاءالله موفقيتهاي بعديش


بچه های الان همشون باهوشن ما شا ا...
نیر
2 اردیبهشت 92 19:02
عزیزم خاله قربونت بره دستت درد نکنه کاردستیت خیلی خوشگل شده ملوسم
اون دوستت هست ارمیتا اونم مثل خودت خوشگله ولی مامنشو دوست ندارم وبشو رمز دار کرده مثل مامان شما ولی خوب وباتون بازدیدکننده زیاد داشت دشمنم زیاد راستی خاله عاشق کفشات شدم خیلی خوشگله


فدات شم نیر جوون اگه دوست داری ازش اجازه بگیرم رمز وبلاگشو بهت بدم بالاخره تو دوست جوونیه خودمی
مطلب خودمم فقط یه حرف خصوصیه با دخترم همین گلم
زهرا مامان مه سما
3 اردیبهشت 92 1:07
افرین به این مامان خوب که از الان به فکر کشف خلاقیت دخترشه اوا جووونم قدر مامانی را بدون


قربونت بشم زهرا جوونم
خانمی
3 اردیبهشت 92 10:22
یعنی عاشقتما


افسانه مامان پارمین
3 اردیبهشت 92 11:44
سلام صفورا جونم
ماشالله آوا جونم خیلی خیلی بامزه شده . حسابی خوردنی شده . بجای من کلی ببوسش


ممنون عزیزم
آناهیتا مامانیه آرمیتا
3 اردیبهشت 92 12:30
عزیییزم به ماهم که باشمابودیم خوش گذشت
صفوراجون ازعکسهامون یه دزدیه فرهنگی شده شوخی کردم. خیلی قشنگ توصیف کردی دوستم امامن زیادحوصله نداشتم
امیدوارم تاجلسه آخربهتون خوش بگذره وآواجونم خیلی چیزایادبگیره


ای بدجنس من که ازت اجازه گرفتم
مامی مائده
3 اردیبهشت 92 13:25
افرین به اوای باهوش و دوست داشتنی


قربونت خاله مائده
مامان دینا جون
3 اردیبهشت 92 14:17
ای جونم.بخورمت عسلی.چقدر با مزه داره مربیشو نگاه میکنه.راستی صفورا جون من احساس میکنم آوا تو بعضی عکساش شبیه دیناست.نظرت چیه؟


آره واقعا بعضی جاها شبیهن
مینو
3 اردیبهشت 92 16:29
سلام صفورا جان. من یه مدته وب شما و گلاره جون رو میخونم. ماشالا هر دو خانم هستید.
این دخمل شما که هزار ماشالا مثل مامانش متین و فهمیده خیلی دوسش دارم
کاردستی درست کردنش رو که دیگه نگو. وای خدا چقد قشنگ در چسب رو داره میبنده
اگه علاقه نشون میده برا یاد گرفتن خیلی خوبه از الان یه کوچولو وقت برا یادگیریش بذارین کار خوبیه
بازم پیشتون میام


ممنون عزیزم از لطفی که به ما داری از آشنایی باهاتون خوشبختم
رز گل
3 اردیبهشت 92 20:31
سلام مامانی عزیز آپ کردم و منتظر حضور پر مهرتون هستم
سارا مامان صدرا
4 اردیبهشت 92 0:37
صفورا جان سلام چقدر عالی آوا جون دقت می کنه عزیزم امیدوارم موفق باشید چند تا سئوال ببخشید پررویی
1-بچه ها واقعا گوش می کردن ونشسته بودند من که فکر کنم صدرا اصلا یک دقیقه هم نشینه
2-آدرس یا شماره تلفن محل کارگاه لطفا سپاسگذارم


ببین اینا هنوز خیلی کوچیکن نمیشه که همش بشیننو گوش بدن گاهی به دقت گوش میدادن مثل عکس آوا گاهی هم بلند میشدن واسه خودشون میرفتن بازی می کردن ولی بازم گوششون پیش مربی بود
اینم سایتشه : http://www.koodakeayande.com/
مامان ایسان
4 اردیبهشت 92 7:55

قربونت برم با اون همه دقتت تو انجام کار چقدم که کاردستیت خوشگله عزیزم
عاشق این دوتا وروجکم که یکی از اون یکی شیرین تر و خوردنی تره
قربونه اون تقلبت برم من کلی خندیدم


مامان فتانه
4 اردیبهشت 92 12:38
وای چه کاردستی خوشکلی درست کردی افرین به تو دخملی...اره واقعا بچه ها خیلی تیزن چیزایی که ادم فکرشو نمیکنه تو ذهنشون ثبت میکنن


مهسا مامان مرسانا
4 اردیبهشت 92 21:46
هزار آفرین به گل دختر وباریکلا به مامان دلسوز که همیشه به فکر رشد وشکوفایی آوا جونه

*

خصوصی


ممنونم مامان مهسای مهربون
مامان ترنم کوچولو
4 اردیبهشت 92 23:29
مینا مامی لیانا
5 اردیبهشت 92 13:22
آخی نازی چه کاردستی خوشگلی جونمممم ماشالله به این دخملی ناز ما


ممنون گلم
مامان ماني جون
5 اردیبهشت 92 15:56
اي جونم كه اينقده باهوشي
مامان صفورا خوبه كه با تمام مشلغه هات واسه همهئ چي وقت ميذاري آفرين


چه کنیم دیگه چه مشغله تو دنیا بالاتر از بچه آدم
بهار(مامانی شهراد)
5 اردیبهشت 92 18:05
یه آپ خوشمزه دارممن عاق این عکسم که توی سبد دراز کشیده
sohi
6 اردیبهشت 92 6:13
سلام صفورا جون
الهی من فدای دخمری بشم که اینقد نازه
ماشاا... چقدر باهوشه از این دور دورا میبوسمت عسیسم
بچه ها همه موقع بازی اول تقلبشو یاد میگیرن
امیدوارم همیشه سلام و سلامت در کنار هم باشین


ممنونم گلم
maman e maneli
6 اردیبهشت 92 12:06
salam maman e mehraboon mobarak bashe class ava joon kheili axa ghashange afarinnnnnnnnnnnn ava joonoo beboos


به به چه عجب از این وراااا
مامان ریحان عسلی
7 اردیبهشت 92 10:28
سلام
آفرین بهت صفورا جون به این پشت کارت ایشالا که آوا جونم تو رشد و نمو بیشترش براش موثر باشه


ممنون عزیزم
شب بو
7 اردیبهشت 92 17:43
سلام آوای عزیزم و مامان عزیزش
خیلی زیاد دلم براتون تنگ شده بود
اینروزا درگیر آزمون تیزهوشان دخترم هستم
هم اینکه فرصت نمیکنم بیام نت و هم اینکه خیلی خیلی زیاد استرس دارم
امیدوار هم هستم که سری بعدی که اومدم صفحه وبلاگت رو ببینم با خبرهای خوش بیام
صفورا جان از اینکه اینهمه دلسوزانه در تربیت گل دخترت تلاش میکنی ، تحسینت می کنم
منم این مراحل رو گذروندم و از صمیم قلب براتون آرزو میکنم بهترینها براتون رقم بخوره


منم امیدوارم دختر شما در همه مراحل زندگیش موفق باشه
قالبهای کودکانه کودک من برای کودک شمــــــا
13 اردیبهشت 92 0:09
انجام شد گلم....از این به بعد هر چند ماه 1 بار بیا رمز موقت برام بزار تا قالتو به روز کنم...........


باشه گلم مرسی