آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

آوای دلنشین

مریضی

1392/2/7 14:58
نویسنده : مدیر
3,379 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر کوچولوی مامان ناراحتناراحتناراحت

خیلی ناراحتم از اینکه مریض شدی حالا داستانش کامل برات تعریف می کنم.

مدتی بود که داروهای رفلاکس معده ات رو به دستور پزشک قطع کرده بودیم و قرار بود بریم سونوگرافی که ببینیم خوب شده رفلاکست یا باید داروهاتو ادامه بدی. خلاصه اینکه روز 3 شنبه وقت سونو داشتیم دقیقا از شب قبلش تو بیرون روی پیدا کردی و خوب نمیشدی واسه همین قرار شد بعد از سونو با بابایی ببریمت دکترت که هم جواب سونو رو نشونش بدیم هم ببینیم بهت دارو میده واسه بیرون روی یا نه.

بماند اینکه خیلی وقتمون تو سونو دیر شد چون بابایی دیر اومد و به بدبختی و با صدتا تلفن دکترو تو مطب نگه داشتیم تا رسیدیم اونجا آخ خلاصه جواب سونو رو که نگاه کرد گفت که خدا رو شکر رفلاکست خوب شده هوراهورا بعدشم حسابی معاینه ات کرد و قد و وزن و ... قدت 81 سانتی متر و وزنت 10.5 کیلو بود و دکتر گفت خدا رو شکر رشدت خیلی خوب بوده و برای بیرون رویت هم پلانتاژل و او آر اس داد و شیرخشکتم فعلاً عوض کرد. یه روز که داروهاتو خوردی خوب شدی اما چشت روز بعد نبینه که یک روز بعد یعنی 5 شنبه شب تا صبح نخوابیدی و همش بالا میآوردی خییییییییلی وحشتناک بود هرچی شب خورده بودی رو که بالا آوردی بعدشم که هیچی تو معده ات نبود همش عق میزدی آدم فکر می کرد الان دل و روده ات از دهنت میاد بیرون گریهگریهگریه همش می گفتی آبَ و تا آب هم میخوردی چند دقیقه بعد بالا می آوردی الهی مامانت بمیره و مریضیتو نبینه خلاصه وضع همینجوور بود تا ساعت 6 اما بعدش گرفتی خوابیدی و دیگه بالا نیاوردی خدا رو شکر اما از فردا بیرون رویت هم دوباره شروع شد افسوسناراحت خیلی هم بی حال بودی و از صبح تا شب هم هرکاری کردم هیچی جز شیر نخوردی کلی برات ماهیچه گذاشتم اما لب نزدی کته درست کردم لب نزدی منم خیلی از این موضوع عصبی شده بودم ناراحت

امروزم همش از صبح با پرستارت صحبت کردم و میگه خیلی بی حالی ناراحت امیدوارم زودی خوب بشی دختر گلم و دیگه مریض نبینمت ماچماچماچ

روز جمعه با علی آقا و صنوبر جوون رفتیم فشم خیییییییییلی خوش گذشت بهمون حیف که تنبلیم اومد عکس بگیرم یه رستوران بود خییییلی قشنگ بود باغش، غذاش، همه چیش خوب بود شبم که خونه خاله سمیرا اینا دعوت بودیم شبشم که خسته و کوفته اومدیم و تو اونجووری شدی ناراحت

اینم چندتا عکس جامونده از قبل:

عادت داری کابینت زیر دستشویی رو خالی می کنی و میری میشینی توش:

اینجا هم میعاد شده آرایشگرت:

اینجام داره بغلت می کنه:

 

فدات شم که عااااااااشق تمیزی و گردگیری هستی:

اونم با اسپری و دستمال مخصوص تلویزیون متفکر ابرو

عکسای جلسه سوم کارگاه مادر و کودک:

کاردستی این جلسه اتون به قول خاله سحر shaker یعنی همون جق جقه خودمون بود زبان:

دوتا لیوانو توش لوبیا میریختیم و بعد چسب میزدیم و رنگ می کردیم تو خیلی رنگ کردنو دوست داشتی نیشخند

کاردستیتم خیلی دوست داشتی و همش تکونش میدادی صدا می کرد کیف می کردی منم دادم دستت که تو ماشین باهاش بازی کنی و خودم داشتم رانندگی می کردم که یهو برگشتم دیدم اینجووری شده:

منو میگی اینجوری شده بودم تعجبتعجبتعجب همه دهنت رنگی شده بود فکر کردم همه سرشو خوردی استرسنگران سریع زدم کنار و اومدم دیدم که تهشو با دندون کندی انداختی زیر صندلی و همه لوبیاهاشم ریخته بودی یه نفس راحت کشیدم آخ خلاصه نذاشتی که سالم به خونه برسه خنده

امروزم کلاس داریم اما نمیدونم تو حالت خوب باشه که ببرمت یا نه آخه خیلی کلاسو دوست داری دلم نمیاد حتی یک جلسه اشم از دست بدی ناراحت

 

راستی امسال روز پدر افتاده 3 خرداد ولی چون تولد بابایی 25 خرداده و خیلی به روز پدر نزدیکه من و تو امسال سورپرایزش کردیم و زودتر براش کادو گرفتیم زبان خیلی خوب بود من و تو باهم رفتیم مرکز خرید کوهستان و دوتایی این کادو رو برای بابایی خریدیم و خیییییییییییییییلی خوشحالش کردیم نیشخند

خییییییییییییییییلی دوست داریم بابا شهاب... مهربونترین و بهترین پدر و همسر دنیا

 

راستی یادم رفت اینو بگم بازم داره دردسرای پرستار شروع میشه نمیدونم این چه طلسمیه که افتاده کلافه این پرستارت خیییییییییلی خوب بود و واقعاً ازش راضی بودم اما یهو یه اتفاقی برای مامانش میوفته و باید عمل کنه و یکی دوماه دیگه بیشتر نمی تونه بیاد گریهگریهگریه حالا موندم سر دوراهی که بذارمت مهد یا فعلاً یه پرستار دیگه بگیرم تا بزرگ تر بشی آخه میگن خوب نیست که هی پرستار بچه عوض بشه اما خوب حس می کنم برای مهد رفتن هنوز کوچیکی ناراحت خدایا کمکم کن تصمیم درستو بگیرم و همون چیزی که برای تو خیره پیش بیاد خیال باطل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (36)

زهره مامان غزل
7 اردیبهشت 92 14:28
عزیزم خیلی ناراحت شدم واسه دختر گلت .حتما پیگیر باش
ماشاله خیلی ناز وخواستنیه خدا ببخشه بهت عزیزم
خوشحال میشم به وبلاگ دختر منم سر بزنی دوستم


چشم عزیزم حتما
سودابه
7 اردیبهشت 92 14:37
سلام عزیزم ایشالا کوچولوت زود خوب بشه....


مرسی گلم
سودابه
7 اردیبهشت 92 14:38
من با اجازتون لینکتون کردم اگه دوست داشتین به وب ما هم سر بزنید
شیرین ترین شیرین



آدرس وبتو نذاشتی که
مامان آروین (مریم)
7 اردیبهشت 92 17:23
الهی خاله مریم برات بمیره اما مریضی تو رو نبینه و نشنوه ......... الهی که زود خوب خوب بشی عروسکم ......... کاردستیت هم قشنگ بود خوشگلم .......... تولد بابائی رو پیشاپیش تبریک میگم ..... الهی که سایه سلامتیشون 120 سال بالای سر خانواده اش باشه ........


خدا نکنه خاله جوونی
آناهیتا مامانیه آرمیتا
8 اردیبهشت 92 4:16
آواجونم خیلی ناراحت شدم که حالت خوب نبوده خاله ایشالا زودترخوب بشی
چه جغجغه خوشگلی درست کردی عزیزم
تولدهمسری مبارک صفوراجون ایشالا سالهای سال درکنارهم روزهای شادوسبزی داشته باشید


ای بابا تولدش که خرداده من روز پدر رو زودتر براش گرفتم هههههه
مامان ایسان
8 اردیبهشت 92 8:32
وای عزیزم نبینم مریضیتو خیلی بده بچه مریض باشه زودی خوب بشی دوباره مریض نشیا
این میعاد جان خیلی نازه چه خوب باهم کنار اومدن عکسشون خیلی باحاله مردم از خنده
او یس یس یعنی خارجکی هم بلده
کاردستیتم چه نازه اثر هایه هنریت داره زیاد میشه ها
بنده خدا بابایی ها خدایش واسه خودت دوتا یکی میکرد خوشت میومد نه خوشت میومد نه وجدانی خوشت میومد ای بابا از دسته ما خانوما
دستت درد نکنه عجب کادویه درستو در مونی خداییش حق داشتی دو تا یکی کنی


عزیزم متنو درست نخوندی اتفاقا چون نمی خواستم دوتا یکی بشه روز پدرو زودتر گرفتم که به تولدش نزدیک بود وگرنه کادوی تولد که جداست
مامان آروین (مریم)
8 اردیبهشت 92 10:31
زن شکوفه ایست که هنگام غنچه بودن دوست داشتنی.
موقع گل کردن عشق ورزیدنی. و در وقت پژمردن پرستیدنی ست!!
دوست خوبم پیشاپیش روزت مبارک ای گل زیبای خلقت.



ممنون عزیزم
سمیرامامان پرنیان
8 اردیبهشت 92 14:56
هزار تا بووووووووس واسه آوای عزیزممم تولد همسری هم مبارک باشه صفورا جونم


ممنون گلم
مامان آويسا
8 اردیبهشت 92 14:58
انشااله آوا جون زودتر خوب بشه،


ممنون عزیزم
مامان آروین (مریم)
9 اردیبهشت 92 6:52
صفورا جون کجائییییییییی؟ نگرانتونیم ......... آواجون بهتر شدن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟


آوا بهتر شد خودم مریض شدم دو روز افتادم تو خونه ویروس خیییییییییییلی بدی بود
همای اوج سعادت
9 اردیبهشت 92 19:17
آواجون. ایشالله هیچوقت مریض و بدحال نشی. مامان جونت هم عصبی و خسته نشه.
کاردستی هات هم خیلی قشنگه. زیر کابینت هم جای خوبیه واسه بازی. چون شلوغه و کلی چیز داره واسه کنجکاوی... ولی مواظب باش چون اونایی که داری دست می زنی خطرناکه واسه کوچولوها...


ممنونم دوست خوبم
حدیث
9 اردیبهشت 92 20:29
الهییییی بازم مریضی؟
ایشالاه زود خوب شی عسلم
کاردستیت هم مثه خودت حرف نداره



ممنون خاله جوون
مریم مامان پندار
9 اردیبهشت 92 20:46
عزیز دلم الهی که هیچ وقت مریض نباشی تا مامان مهربون ناراحت بشه
کاردستیهات هم مثل خودت قشنگن خاله جونم عاشقتم بخدا


ممنون خاله مهربون
گلاره
10 اردیبهشت 92 0:07
عزیز خاله نبینم مریضی.ایشاله زود زود خوب شی و مامانت هم از نگرانی در بیاد


مرسی خاله گلاره
سهیلا
10 اردیبهشت 92 0:17
عزیزم خیلی ناراحت شدم که مریض بودی خدا رو شکر که زودی خوب شدی


ممنونم سهیلا جوون
آناهیتا مامانیه آرمیتا
10 اردیبهشت 92 4:22
امیدوارم خوب شده باشی آواجونم


ممنون خاله آناهیتا
zinat
10 اردیبهشت 92 4:34
مامان آواجونی روزت مبارک
امیدوارم همیشه کنار هم سالم و خوش باشین.
ازخیلی وقت پیش وبلاگتونو میخونم.اولین وبلاگی که خوندم وبلاگ شما بود.آوا جون رو خیلی دوست دارم و تقریبا هر روز به وبلاگتون سرمیزنم.ازطریق شما با دوستای دیگتون هم آشنا شدم که آرمیتاجون و آیسان جون رو هم خیلی دوست دارم.خیلی چیزا ازتون یادگرفتم که در آینده برام خیلی مفیدن.
دوستون دارم.


منم از آشناییتون خوشبختم دوست خوبم
آني
10 اردیبهشت 92 10:22
بلا به دور ايشالا زود زود خوب بشي خانم كوچولوي هنرمند با اون كاردستي خوشگلت


ممنونم خاله جوونی
مامان امیر علی پسر اژدها سوار
10 اردیبهشت 92 12:46
کیست مادر؟ نقشه ایجاد ما
کیست مادر؟ بانی بنیاد ما
قلب او سرچشمه امید هاست
سینه او مشرق خورشیدهاست
دوست عزیزم روز مادر پیشاپیش مبارک


مرسی گلم بر شما هم مبارک
مامان امیر علی پسر اژدها سوار
10 اردیبهشت 92 12:46
سلام دوست عزیز انشالله دخمل گلمون دیگه مریض نشه و ما هم ناراحتی مامان عزیزشو نبینیم. خوشحال میشم به ما هم سر بزنید.


ممنون دوست خوبم
مامان ساجده
10 اردیبهشت 92 13:31
کیست مادر؟ نقشه ایجاد ما
کیست مادر؟ بانی بنیاد ما
قلب او سرچشمه امید هاست
سینه او مشرق خورشیدهاست
دوست عزیزم روز مادر پیشاپیش مبارک


مرسی عزیزم بر شما هم مبارک
علامه کوچولو
10 اردیبهشت 92 14:59
جبرئیل آمده بود ..
علی و جمله ملائک بودند ..
و محمد، عرق وحی به پیشانی داشت ..
و خدا داشت ترنم می‌کرد !!
در میان سخنانش، غزلی نغز سرود ...
نام آن شعر نکو ، "حضرت زهرا" بود!
********************
سلام بانو! عيدت و روزت مبارك


ممنون عزیزم
مامان افسانه
11 اردیبهشت 92 1:42
ایشالا که هر چه زود تر اوا جون خوب بشه
کاردستیت هم خیلی قشنگه عزیزم
صفورا جون روز زن رو بهتون تبریک میگم


ممنونم عزیزم بر شما هم مبارک
افسانه مامی پارمین
11 اردیبهشت 92 8:23
دوست عزیزم ، روزت مبارک .
ایشالله آوا جون حالش خوب شده و مریضی از تنش دور شه


ممنون عزیزم
مامان ترنم کوچولو
11 اردیبهشت 92 9:58
زن شکوفه ایست که هنگام غنچه بودن دوست داشتنی.
موقع گل کردن عشق ورزیدنی. و در وقت پژمردن پرستیدنی ست!!
پیشاپیش روزت مبارک ای گل زیبای خلقت.
زن بودن کار مشکلی است
مجبوری: مانند یک بانو رفتار کنی
همانند یک مرد کار کنی
شبیه یک دختر جوان به نظر برسی!
و مثل یک خانم مسن فکر کنی!
ای بزرگ هنرمند زمان، خسته نباشی...
دوست خوبم روزت مبارک


مرسی گلم
سارا مامان صدرا
11 اردیبهشت 92 10:40
امیدوارم آوا جون زودتر خوب بشه کاردستیهاش هم خیلی قشنگه مایعات بیشتر بهش بده تا جبران آب رفته از بدنش را بکنه به وبلاگ ما هم سر بزن


چشم عزیزم حتما
عمه ي آتنا
11 اردیبهشت 92 12:53
زیباترین واژه بر لبان آدمی واژه "مادر است"
زیباترین خطاب "مادر جان" است
"مادر" واژه ایست سرشار از امید و عشق
واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید
روزت مبارک مادر . . .




ممنونم
sahar
11 اردیبهشت 92 13:55
عزیزم امیدوارم آوا جونی زود زود خوب بشه
اومدم که روزت رو تبریک بگم بهتون

این بوس هم واسه آوا


مرسی گلم
آناهیتا مامانیه آرمیتا
11 اردیبهشت 92 14:12
بهشت زیر پای مادرم نیست مادرم بهشت است. این روزبهشتی راتبریک میگم دوست خوبم



خیلی ممنون دوست خوبم
سارینا مامان آرمان
11 اردیبهشت 92 16:43
در زیباترین واژه بر لبان آدمی واژه مادر است. زیباترین خطاب مادر جان است.
مادر واژه ایست سرشار از امید و عشق. واژه ای شیرین و مهربان كه از ژرفای جان بر می آید. روزت مبارك


ممنون عزیزم
یاسی مامان سید حسن
11 اردیبهشت 92 19:33
سلام عزیزمممممممممممممم
الهی بمیرم و مریضیتو نبینم
انشاالله زودزود خوب میشی
.
.
.
.
..
.
..
.
در ضمن صفورا جووووووون مامان مهربون روزت مبارک باشه نازگلم


ممنونم عزیزم
قالبهای کودکانه کودک من برای کودک شمــــــا
12 اردیبهشت 92 3:10
سلام صفورا جان دوباره رمز و کاربریتو برام بزار یادم رفت فایل پشتیبان از قالبت بگیرم..................
مامان کوروش (زهره)
12 اردیبهشت 92 7:06
ای خدا از دست مریضی بچه ها
خدا کنه مشهدم از این کارگاهای مادر-کودک باشه منم کوروشُ ببرم



امیدوارم
نرگس مامان باران قلنبه
12 اردیبهشت 92 10:39
سلام صفورا جونم روزت مبارک البته با تاخیر
کادوی روز زنو نگرفته چه پیشواز رفتی ایشالا دیگه دخملی مریض نشه
چه بامزه تا جوراب شلواریش هم رنگی شده کلی خندیدم از دست این دوتا وروجک چه بامزه موهاشو کوتاه میکنه


ممنون عزیزم بر شما هم مبارک
مامان ترنم کوچولو
14 اردیبهشت 92 10:15
سلام عزیزم.بهترین؟؟؟؟؟؟؟؟
خصوصی


مرسی گلم خوبیم
مامان آروین (مریم)
14 اردیبهشت 92 14:57
سلام صفورا جون خوبین ؟؟؟؟ بهتر شدین ؟؟؟؟؟ آواجون چطورن ؟؟؟؟؟؟؟؟
خسته شدیم بس که ما اومدیم و شما نبودین ......
با خبرهای خوش و عکس های قشنگ آوا جون بیا ..... منتظریم ....


بخشید که نگران شدین عزیزم