آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

آوای دلنشین

مهمونی با مامانای نی نی سایتی و نی نی وبلاگی

1392/3/4 15:09
نویسنده : مدیر
3,905 بازدید
اشتراک گذاری

 شنبه-یکشنیه این هفته بود که طی یک عملیات انتحاری یهویی تصمیم گرفتم که دوستای خوب نی نی سایتی و نی نی وبلاگیمونو روز جمعه دعوت کنیم باغ آقا جوون تا دور هم باشیم و یه دیداری تازه کنیم و شماها هم با هم کیف کنید و بازی کنید خیال باطل

دست به کار شدم و شروع کردم به دعوت کردن مهمونا از دعوتمون استقبال خوبی شد و اکثرا قبول کردن که بیان و کللللللی خوشحالم کردن.

پنجشنبه شب که شب مهمونی بود راستشو بخوای از استرس تا صبح نخوابیدم آخه  تا حالا دست تنها اونم با بچه باغ مهمون دعوت نکرده بودم. زبان

خلاصه اینکه اون روز از صبح که تا 12:30 سرکار بودم بعدشم سریع اومدم رفتم خرید به پرستارت گفته بودم آماده ات کنه رفتم خونه سریع برداشتمت حتی وقت نکردم اون روز ناهار بخورم و با هم رفتیم باغ.

اولش که با بدبختی در باغو باز کردم بعدشم رفتم سراغ آشپزخونه که چای دم کنم که دیدم هرکار می کنم با هیچکدوم از دسته کلیدی که دستمه باز نمیشه!!!! نگراناسترساسترس داشتم از استرس و غصه دق می کردم اما فکرمو به کار انداختم گفتم کاریه که شده باید فکر کنم حالا چیکار میشه کرد این بود که زنگ زدم به آقا جوون اینا و گفتم اینجووری شده اگه میشه کلید آشپزخونه رو با آژانس بفرستید بیچاره آقا جوونم کلی ناراحت شد و حتی می خواست خودش کلیدو بیاره که با اصرار من آخرش قرار شد با آژانس بفرستن بماند که کوچه اشون آسفالت داشتن و با بدبختی و خیلی دیر کلید به دست آژآنس رسید ولی به هر حال کلید هرچند با تاخیر به دستمون رسید و تونستیم یه پذیرایی مختصری از دوستان بکنیم هرچند که آخرش نتونستم میزبان خیلی خوبی باشم اما خدارو شکر آبروریزی نشد لااقل زبان

و اما بریم سراغ عکسا:

از راست: آرمیتا-درینا-باران قلمبه-آوا-بنیا:

ببین چه اختلاطی با هم می کنید فسقلیاااااا:

اینم عکس تو و باران قلمبه:

تو و پرنیا جوون:

از سمت چپ: بنیتا-پرنیا-آوا-آرتا-علی-لیانا بالا هم آریامهر و آرتین کوچولو

عکس تو و آرتامهر توپولی:

اینم عکس تو و آرمیتا جوون که حسابی مشغول شدین با چمنا:

اینم یه عکس دسته جمعی که خیلی هم ریزه تازه همه تو عکس نیستن خیلیا خارج از عکسن:

از راست: آناهیتا و آرمیتا-من و آوا-وجیهه و مهدی- نازی و لیانا:

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (49)

مامان نخودی
4 خرداد 92 15:55
صفورا جون مرسی خیلییییییییییییی بهت زحمت دادیم و خیلییییییییییییی بهمون خوش گذشت (ایده باغ هم عالیییییییییییییی بود به بچه ها هم خیلی خوش گذشت)



خواهش می کنم عزیزم زحمت کشیدین
النا
4 خرداد 92 16:17
صفورا جون بازم دستت درد نکنه بابت این مهمونی و جمع و جور کردن مامانا و نینیاشون
خیلی خوش گذشت هم به من هم به آرتین
عکسات هم خیلی قشنگ شده
اون خانم خوشگله آوا جون و ببوس


فدات شم النا جوون شما زحمت کشیدین اومدین بابت کاهو سکنجبینم ممنون خیلی چسبید تو اون هوا
مامان بنيتا
4 خرداد 92 18:31
چه تصميم خوب و قشنگي
اميدوارم جمعتون هميشه پايدار باشه


ممنون گلم
مامان ايسو وايسا
4 خرداد 92 19:04
سلام با اجازتون لينكتون كردم برا اوا كوچولوي نازتون خوشحال ميشم به ما سر بزنيدwww.aysuaysa.nini weblog.com


ممنون چشم حتما
صبا خاله ی ایسا
4 خرداد 92 21:58
امیدوارم همیشه خوش باشین


مرسی
سحرناز
4 خرداد 92 23:31
خیلی عالیه حیف که نتونستم بیام واقعا دوست داشتم بیام....... صفورا جون ممنون از دعوتت ایشالله دفعه بعد از نزدیک ببینمت


منم خیلی دوست داشتم ببینمت ان شا ا... به زودی موفق بشیم
عمه ی آتنا
5 خرداد 92 0:04
امبدوارم که همیشه شاد باشین در کنار هم


ممنون عزیزم
مامی مائده
5 خرداد 92 0:20
من که با دیدن عکسا کلی بهم خوش گذشت اگه میومدم اونجا دیگه چی میشددددد


جات خیلی خالی بود مائده جوون
ازاده مامان هانا
5 خرداد 92 1:41
ای جووووووووووووونم یه روز فوقالعاده یه روز عالی معرکه چسبیددددددددد تو خیلی ماهی صفورا
خوش استیل غیبتتو کردم
اوا جونمو ببوس
بهش بگو گربه کو؟


فدات شم آزاده جوون جای هانا خیلی خالی بود ایشالا دفعه بعد بیاریشا
مامان محمدرضا
5 خرداد 92 2:24
سلام ایشالا همیشه به گردش و شادی راستی عیدتونم مبارک. خوشگل خاله رو ببوس بوسسسسسسسسسسسسس


مرسی گلم عید شما هم مبارک
عاطفه مامان الای
5 خرداد 92 3:02
حسابی خوش گذشته دوستان جای ما صفورا جون ...


ممنون عزیزم
مامان آروین(مریم)
5 خرداد 92 6:56
دوست خوبم واقعا بهت خسته نباشی میگم ..... معلومه که خیلی خوش گذشته ........ ایشالا جمع دوستی هاتون پایدار باشه عزیزم ...


قربونت عزیزم
سحر مامان ارشاک
5 خرداد 92 7:43
همیشه به گشت و گذار و مهمونی های خوب خوب .... جای ما حسرت به دلها رو هم خالی کنین ...
قربون این فسقلی ها برم که روز به روز شیرین تر می شن


فدات شم سحر جوون خیلی جاتون خالی بود ایشالا اومدین تهران در خدمتیم
نفيس
5 خرداد 92 10:24
اوه چه كردين مثل مراسم فرش قرمز شده
آوا كوشولو چه ميزبانى اى كرده... عكسا خيلى قشنگن... عالى
چه ماماناى با حوصله و باحالى


ممنون عزیزم
محبوبه مامان الینا
5 خرداد 92 12:29
چه نی نی های نازیخدا همشون رو حفظ کنه


ممنون عزیزم
مامان دوقلوها
5 خرداد 92 12:33
خوشحالم که بهتون خوش گذشته امیدوارم همیشه خوش باشین


قربونت عزیزم
مامان فتانه
5 خرداد 92 12:42
واااااااای چه کار خوبی کردین...معلومه حسابی به بچه ها خوش گذشته


آره حسابی جای شما خالی
آتنا مامان روشا یدونه
5 خرداد 92 13:03
به به چه عالی و خوب . خدا رو شکر همه چیز به خیر گذشت و بهتون حسابی خوش گذشته . ان شا الله این جمعاتون همیشه پایدار باشه و دوستان خوبی برای هم باشین


فدات گلم
آني
5 خرداد 92 13:12
صفورا جون خيلي زحمت افتادي واقعا عالي بود اولين تجربه ديدار

آوا هم بينظيره من كه تو كفش موندم خودش با خودش بازي ميكرد و مشغول بود خدا حفظش كنه زير سايه شما


قربونت عزیزم شما زحمت کشیدین که اومدین به ما هم خیلی خوش گذشت
مامان ایسان
5 خرداد 92 13:22

چرا من نتونستم بیام
عکسها رو دیدم خیلی دلم گرفت از نبودن خودم و ایسان کنارتون
ولی بازم بابت دعوتی که کردی خیلی ممنونم میدونم اگر تو جمعتون بودم با دوستایه خوبی مثل شما حتما کلی بهمون خوش میگذشت انشاالله یه فرصت دیگه بتونم ببینمتون صفورا جونم اوا جونمو یه ماچ گنده بکن لطفا
ببخشید که نمیرسم زیاد بیام براتون نظر بذارم هنوز درگیر مراسم هایه هر هفته هستیم انشاالله بعد از چهلمشون زود زود میام دیدنتون ماچ یادت نره


قربونت دوستم خیلی جای تو و آیسان جوونم خالی بود به امید دیدار عزیزم
مامان ساجده
5 خرداد 92 13:30
سلام صفورا جون با زحمتهاي ما واقعا خيلي خوش گذشت دستتون درد نكنه همه چيز عالي بود
اميدوارم بازم همديگرو ببينيم
آوا جون نازمو ببوسش


ممنون عزیزم به ما هم خیلی خوش گذشت
مامان ايسو وايسا
5 خرداد 92 13:47
ممنونم كه به ما سر زديد ..برا اواي نازتون عزيزم من نظرتونو تاييد كردم ولي توي وبلاگ نمايش داده نميشه شما ميدونيد چرا اينطوري ميشه اگه ممكنه راهنمايي كنيد بازم ممنونم


راستش نمیدونم چرا نشون نمیده
الينا گلينا
5 خرداد 92 15:23
خوش به حالتون .همتون تهرانيد كه قرار مدار مي گذاريد نه؟پس ما چي


آره خوب همه تهرانیم شما هم تشریف بیارید در خدمتیم
جوجه نارنجی ما
5 خرداد 92 16:28
سلام گلم خدارو شکر بهتون خوش گذشته ناقلا ما رو چرا قابل ندونستی


عزیییییزم وبلاگت آدرسش چی بود؟؟؟ من حواس درستی ندارم که
مامان پارمیس
5 خرداد 92 17:12
ای جان. چه عالی. همیشه خوش باشید و جمعتون گرم. خدا آقا جون مهربونتم حفظ کنه و روزشون هم مبارک باشه


مرسی گلم
سارا
5 خرداد 92 19:58
به به چه خوووشی گذروندین... .
ایشالا همیشه شاد باشید... .


قربونت عزیزم
شیما
5 خرداد 92 23:16
چقدر دوست داشتم می بودم. همیشه خوش باشین صفورا جون.



قربونت شیما جوون جات خیلی خالی بود
دوستدار آوا
6 خرداد 92 0:21
صفورا جون چرا نظرای من رو تایید نمیکنی؟؟؟؟


عزیزم همیشه تایید می کنم فقط شاید گاهی دیر بشه چون نظراتو می خوام جواب بدم و زیاده گاهی چند روز طول میکشه تایید کنم گلم
صبا مامان نیوشا
6 خرداد 92 0:37
همیشه به مهمون بازی باشی عزیزم
خوب کاری کردی. بچه ها همه کیف کردن.


جات خیلی خالی بود صبا جوون
سارا مامان صدرا
6 خرداد 92 1:18
سلام صفورا جان چقدر دست داشتم با صدرا ما هم اونجا بودیم تا بچه ها با هم بازی کنند ولی وقتی به شما خوش گذشته انگار به ما خوش گذشته همیشه به شادی دفعه دیگه ما را هم فراموش نکنراستی خوشحال می شم وبلاگ صدرا راهم لینک کنی


ان شا ا... دفعه بعد حتماً
چشم حتما گلم
سارینا مامان آرمان
6 خرداد 92 5:56
سلام صفورا جون خوبی؟
انشالل همیشه به تفریح و گشت و گذار ...
آوا گلی رو برام ببوس


ممنون عزیزم
آناهیتا مامانیه آرمیتا
6 خرداد 92 12:45
صفوراجونم بازم ممنون خیییلی خوش گذشت . میگم چای خیلی چسبیدبااینکه من زیاداهلش نیستم ، نگوبااین دردسردرست شده بوده خسته نباشی گلم
راستی همش دنبال کفشش میگردم این چندروزودیدم نیست فکرمیکردم خونه مامانم جاگذاشتم یادمم میرفت بهشون بگم خوبه پس پیداشد حالا بهونه ای شدیه قرارپارکی بذاریم


ههههه نوش جوونت عزیزم
باشه من منتظر قرارم بی صبرانه
مریم مامان پندار
6 خرداد 92 13:40

من که قهرم
خوشبحالتون من دلم میخواست باشم اما خوشحالم که به شما و نی نی فسقلها خوش گذشته
همیشه شاد باشی و موفق صفورا جونم


فدات شم ایشالا برنامه بعدی تهان باشی بیای
سحرمامان آمیتیس
6 خرداد 92 14:31
سلام صفورا جونم خسته نباشی دوستم ایشالله همیشه خوش باشید پس ما چییییییییییییییییهیشکی مارو دوس نداله آوا عسله چقدر ناز شده قربونت برم عزیزم صفورا جونم تو این چند ما ه کل وبلاگتو از اون جایی که خودم نبودم خوندم وای که چه کار خوبی کردی میری کارگاه مادرو کودک راستی کی میری؟مرخصی میگیری؟من که به هیچی نمیرسم.عسل منو ببوس




فدات شم چجووری دعوتت می کردم برو ببین رو پست آخرت چند تا کامنت گذاشتم یه بارم نیومدی خبری بدی از خودت نگرانت شده بودم چند بار از سپیده مامان آرتین سراغتو گرفتم یه بار گفت اسباب کشی داری یه بار گفت اینترنت نداری محل کار گفتم لابد با ما قهری خوب!!!

آخه شماره هم ازت نداشتم دیدم تو وبلاگم نمیای دیگه نمی دونستم چطور خبرت کنم


در مورد کارگاهم نه مرخصی نمیگیرم من ساعت کاریم تا 3:30 هست بعد کار میرفتم
سحرمامان آمیتیس
6 خرداد 92 14:32
دوستم من تو وبلاگ به مشکل خوردم میتونی کمکم کنی من نمیتونم برم صفحه کاربری خودم اون قسمتی که همیشه نام کاربری و رمز رو میزدیم نوشته ورود به د اشبورد و خروج در هرصورت هر کدوم که میز نم باز همون صفحه میاد نمیدونم چیکارکنم


ببین زیر ورود کاربران نوشته پنل؟
باید روی پنل کلیلک کنی
مامانی
6 خرداد 92 15:51
وای خوشبحالتون حسابی بهتون خوش گذشته

چه دختر ناز وخوشکلی دارین خدا حفظش کنه



به ما هم سر بزنید خوشحال میشیم

اگه دوست داشتین باهم تبادل لینک داشته باشیم مرسییییییییییی



http://mehrnazbaba.blogfa.com/




ممنون عزیزم

چشم حتما


اومدم وبلاگتون اما نظر نمی تونم بذارم من سیستم با بلاگفا یه مشکلی داره خیلی وقتا نمیذاره نظر بذارم
مرمر
6 خرداد 92 19:53
سلام خیلی وقته خواننده خاموشتونم.لباسای آوا جون ماشالا چقد بهش میاد لباساش یه جورایی با بقیه بچه ها فرق داره.خودشم که خوشمزه وخوردنی بوس واسه آوا جون


مرسی گلم شما لطف دارین
شب بو
6 خرداد 92 22:39
سلام صفورا جان
خوشحالم که خوش گذشته به خودت و دخملیت و دوستای عزیزتون
آوای عزیزم رو حتما کن از جانب من
به امید دیدار


ممنون عزیزم
حتما
شیما مامان شاهین
7 خرداد 92 12:12
سلام به وبلاگ ما هم سر بزنید، خوشحال میشیم لینکمون کنید


لینکتون کردم عزیزم
عمه الناز
7 خرداد 92 12:25
آوا جونم باید بهت بگم که مامانت واقعاً زحمت کشیده بود واقعاً جمع کردن اون همه نی نی ناز و کوچولو با ماماناشون دوره هم و کنترل کردن پذیرایی کردن ازشون کار خیلی مشکلیه
صفورا جون خیلی خیـــــــــــــلی ممنون روز بسیار خوبی بود کلی زحمت دادیم بهتون
عکسها خیلی خیلی زیبا بود


قربونت عزیزم خیلی خوشحالم کردین اومدین
مامان آرزو
8 خرداد 92 0:14
صفواری عزیز همیشه به گردش و شادی لینک کردم البته با اجازه خوشحال میشم لینک کنی و سر بزنی .آوا رو ببوس




مرسی گلم


مامان وانیا
8 خرداد 92 2:47
وای چه عکسهای بامزه ای گذاشتین از نی نی ها جای من و وانیا رو خالی میکردین ببوس اوا گلی رو


خیلی جات خالی بود سیما جوون ایشالا دفعه بعد
شیما مامان درینا
8 خرداد 92 15:15
صفورا جونم باید بگم خیلی خیلی شرمنده ام نمیدونم چرا همش فکر میکردم کامنت گذاشتم و ازت بابت محبتت تشکر کردم از دست خودم خیلی عصبانیم معذرت خواهی منو به خاطر این تاخیر قبول کن .
خیلی خیلی بهمون خوش گذشت ، واقعاً عالی بود ببخشید که کلی ریخت و پاش شد اونجا و میدونم کلی زحمت کشیدی . آوا جونم واقعاً آروم و دوست داشتنیه مثل مامانش آخی چه دردسری برای چایی کشیدی ولی واقعاً بهمون چسبید . بازم ممنون که برامون یه خاطره خوب درست کردی امیدوارم به زودی بازم ببینمتون
راستی دوستم عکسا رو خیلی بامزه و با مهارت سانسور کردی


فدات شم عزیزم این چه حرفیه دشمنت شرمنده باشه
خیلی ممنون که اومدین واقعا زحمت کشیدین

الناز مامان بینا
8 خرداد 92 15:26
عشقممم مرسی زیاددددد


فداااااااات
سحر مامان تانیا
8 خرداد 92 22:54
به به چه مامان و نی نی های خوشگلی....
امیدوارم همیشه لبتون خندون و نی نی هات شاد و سلامت باشن


قربونت سحر جوون ممنون تانیا رو ببوس
مامان ترنم کوچولو
11 خرداد 92 20:57
سلام صفورای گلم ممنون از دعوتت خیلی دیر خوندم هر چند اگه به موقع میدیدم هم نمیتونستم بیام چون اونموقع تهران نبودم.خیلی با دعوتت خوشحالم کردی.آوا جونمو ببوس.
همیشه به شادی و سلامتی عزیزم



ایشالا دفعه بعد عزیزم
مامان آنیسا
12 خرداد 92 20:00
به به چه عکسای خوشگلی !چه کاره جالبی کردی صفورا جون عکس شما رو تو وب آرمیتایی دیدم خیلی خوشم اومد معلومه مامان باذوق و مهربونی هستیدببوس خانمی فرشته ی نازتو


ممنون عزیزم لطف داری
یاسمن مامان رادین
19 خرداد 92 9:13
وااااای صفورا من هر دفعه این عکسا رو میبینم کلی دلم میسوزه که چرا نتونستم بیام...
میشه یه بار دیگه تکرار کنی


اتفاقا تا آخر تابستون قصد دارم یه مهمونی دیگه بگیرم باغ
نازنین زهرا
15 مرداد 92 22:02
سلام من اتفاقی با وبلاگ شما اشنا شدم همشو تو یک ساعت خوندم از بس جذاب بود وای این اوا گلی چه نازه دلمو حسابی برده قول میدم همیشه باز بیام چون دلم براش تنگ میشه. راستی یه سوال تو فیلم مادرانه خونه محمد جواد باغ بابابزرگ شما نیشه اخه این عکسا دیدم خیلی شبیشه حدس زدم باغ بابابزرگ شما باشه درست حدس زدم؟؟؟؟


چرا عزیزم همونه برای فیلم اجاره اش کرده بودن