آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه سن داره

آوای دلنشین

باغ - نمایشگاه - متفرقه (22 الی 23 ماهگی)

1392/6/28 11:37
نویسنده : مدیر
2,224 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره یه وقتی این لالوها پیدا کردم که وبلاگتو آپ کنم خنده بس که کار ریختم سرخودم نگران

حتی هنوز وقت نکردم کامنتی پست قبلی رو جواب بدم و تأیید کنم آخ به هر حال شرمنده دوستان گلم هستم که یه چند وقتیه نمیرسم بهشون سر بزنم ناراحت

-----------------------------------------------------------------------------------------------

عکسای زیر مربوط به اون روزیه که رفته بودیم باغ آقا جوون این عکسای خوشگلم ستایش جوون و به قول تو سیتایش ازتون گرفته زبان :

اینجا میعاد داره با موهات بازی می کنه خییییییییلی این چند تا عکسو دوست دارم قلب :

 

عکسای بعدی مربوط به نمایشگاه مادر و کودکه همونطوری که تو پست قبلی گفتم قرار بود با آناهیتا و آرمیتا جوون بریم اما تو به خاطر دندونت تب کردی و نشد بریم اما روز آخر نمایشگاه که شنبه میشد دلم نیومد از دست بدیم و تا از مهد برت داشتم مستقیم رفتیم نمایشگاه ساعت 4 از مهد حرکت کردیم و نمایشگاهم تا 6 بیشتر نبودواسه همین وقت زیادی نداشتیم تو هم که تا یه جایی می رفتی دیگه نمیشد آوردت بیرون آخ خیلی نرسیدیم خرید خاصی بکنیم بیشتر به بازی و نقاشی گذشت چیز خاصی هم جلوی چشم نیومد که خوشم بیاد البته اینم بگم که خییییلی اذیتم کردی تو نمایشگاه هنوز به خاطر دندونت حالت کامل خوب نشده بود و زیاد بهونه می گرفتی و خلاصه اینکه دهن منه بدبختو صاف نمودی چون دست تنهام بودم که بدتر نگران

حالا بریم سراغ عکساش:

غرفه نی نی سایت:

اینم اثر هنری که تو خلق کردی نیشخند:

اینم غرفه دوست خوبمون هانیه جوونه که کلی شیطونی و اذیت کردی اونجا آخرشم هانیه جوون این توپه که خییییلی خوشت اومده بود با یک عروسکه سنجد از اینا که تو دست می کنن بهت هدیه داد  که خیییییییییییلی دوتاشو دوست داری و همش به سنجده میگی نی نی زبان

هانیه جوون خییییییییییییییلی ممنونیم عزیزم بغلقلب

اینجام غرفه مولفیکسه:

 

و اما خرابکاریهای تو که تمومی نداره آخ

یه روز تو آشپزخونه داشتم آشپزی می کردم که یهو برگشتم و با این صحنه مواجه شدم استرس

قوطی نمکو گیر آورده بودی و .... منتظر

کلاً علاقه وافری به نمک و نمک پاشی داری ما کل خونمون با نمک ضدعفونی شده قهقهه

اینم یه روزی که تو مهد اومده بودم دنبالت و جنابعالی نمی خواستی بیای خونه و وسط حیاط مهد بست نشستی آخ

دقت کن که به من نیگاهم نمی کنی و الکی روتو برگردوندی اون ور قهقهه

 

خیییییییییلی دوست داری وقتی من و بابایی نماز می خونیم بیای بشینی رو پامون منم عاااااااااشق این کارتم اینجا بابایی می خواد بلند شه اما تو رضایت نمیدی اونم دلش نمیاد بلندت کنه خخخخخخ:

 

قبلاً گفته بودم که صبح ها قشنگ از خواب که بلند شدی می برمت دستشویی و همونجا جیش می کنی و خیلی وقتا هم شبا پوشکت خشک میمونه چند روز پیش هم اومدی گفتی مامان پی پی داله بعد بردم دستشویی و پی پی کردی خیلی خوشحالم که خودت داری یاد میگیری اما هنوز تا کامل یاد بگیری حوصله ندارم برم تو پروسه از پوشک گرفتن نیشخند

 

خیلی رو وسایل من حساسی و تا کسی مثلاً موبایل یا کیف منو برداره سریع گریه و زاری و میگی ماله مامانه ماله مامانه و سریع میگیری میدی به من خخخخخخخ قهقههحتی اگه بابایی برداره چشمک

 

چند وقته تا کسی چیزی بهت میده میگی میسی بلافاصله بعدش خودت میگی خوایش می کونم قهقهه

 

صبح ها یه روزایی که بابایی با ما تا یه جایی میاد وقتی بابایی پیاده میشه میگی بابایی کُدا لَبت؟ بعدش خودت میگی بَسَنی بِحَره منم میگم آره رفته برات بستنی بخره عصری بیاره بیشتر روزا هم بابایی عصری برات بستنی میاره نیشخند

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

حنانه
28 شهریور 92 11:57
الهی فدای این دختری
چقدر هزار ماشالله بلبل زبونه
فکر کنم بچه ها عاشق نمک ونمکدونم
صفورا جونم کلی خندیدم اونجا روش از شما برگردونده نمی خوا بیاد خونه


هههههه والا به خدا
حديث
28 شهریور 92 13:10
الهي قربونش خوبه كه آوا جون اينقدر فهميدست ماشالاه از الان ... ش و ميگه
اين نماز خوندن ما كه در حد شهربازي واسه مشكات لذت داره


هههههههه ببوسش اون قنده عسلو
mahsa
28 شهریور 92 14:48
اخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ قربونت برم جوجو با این حرف زدنت
فدای اون شیطونیات برم من
دلم میخواد کلی اوا رو ببوسممممممممممم
عاشقتمممممممممممم جوجو طلا


مرررررررسی عزیییییییزم
رالیا(دوستدار آوا گوگولی)
28 شهریور 92 15:08
قربون اون شیرین زبونیات برم من آوای دلنشین


قربوووووووونت عزیزم
نیلوفر
28 شهریور 92 17:00
خسسسته نباشیییییی دوست فعالممممم،خدا قوت دخترمونم که هر روز بامزه تر وخوشگلتر میشه و البته خراب کارتر!
شیرین زبون مارو ببوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس



قربووووووووونت عزیزم لطف داری
مامان بهداد
29 شهریور 92 9:16
سلام
ای جانم چقدر شیرین زبونه. قلبونش بشم.


قربوووووووووووونت
مامان فتانه
29 شهریور 92 11:27
خیلی نمایشگاه قشنگ بود حسابی به اوا جون خوش گذشته دیگه....ههههههههه قضیه نمک جالب بود....افرین که انقدر خوب داره جیش گفتن یاد میگیره


مررررسی عزیزم
جوجوبانو
29 شهریور 92 18:19
سلام.
ماشالله به اين گل دختر.
الله اكبر داره شيطون تر ميشه ها.
عااااااااااشقتم فسقل دختر


قربونت عزییییییزم
هانیه
30 شهریور 92 8:38
خواهش می کنم عزیزم
قابل آوا جون نداره ، خیلی خوشحال شدم آوا کوچولو اومد همیشه شاد باشه و خوشحال بوسسسس عزیزم


یه دنیا ممنون بابت همه چیز هانیه جوون بوووووووووس
آناهیتا مامانیه آرمیتا
30 شهریور 92 11:28
پس بالاخره رفتی نمایشگاه آفرین بردوست زرنگمچه عکسهای خوبی هم گرفتی دست تنهاخیلی بامزه اس اون قضیه نمک پاشی دقیقاآرمیتاهم همین کارودوست داره خیلی باحال نشسته روی پای باباش انگارروی مبل نشسته بی خیال وراحت
میبوسمتون


قربونت دوست خوبم آرمیتا عسلی ببوسش بووووووووس
یلدا مامان کیان
30 شهریور 92 13:11
فدای آوا
آفرین به مامان زرنگش که تند تند آپ میکنه
خسته نباشی


قرررربونت یلدا جوووون
سپیده
30 شهریور 92 13:15
سلام.خوبید . من ازطریق وبلاگ ارمیتاجون باشما اشنا شدم. میخواستم بدونم که این باغ را شما به صد و سیما و ... کرایه میدید؟؟؟



سلام عزیزم بله گاهی برای فیلما و ... اجاره میکنن باغو
سوده
31 شهریور 92 6:58
الهی قربونش برم که انقدر شیرینه یعنی میشه پانی منم حرف بزنه. به نظرم دخملی من خیلی تنبله تو حرف زدن جز چندتا کلمه چیز دیگه ای نمی گه.
این دندونا هم که تموم شدنی نیست ان شالله راحت نیش بزنه بیرون



ای جوووووونم عجله نکن پانی جوونم به زودی برات بلبل زبونی میکنه بووووووس
مهلا
31 شهریور 92 12:19
صفورا جان تو مدرسه مون یه مسابقه برای نی نی های برتر برگزار کردن ، البته یه مسابقه ساده است ...
من می تونم عکس های آوا رو ببرم و آوا رو به عنوان دختر دوستم معرفی کنم ؟؟؟
اجااااااااااازه ؟؟؟
میشه لطف کنی و بیای تو وبلاگ من و خبر بدی ؟؟؟
الهی فدای آوا شم ، همش درگیر مدرسه ام وگرنه زود به زود سر میزدم ..
راستی آوا رو هم لینک کردم ...



عزیزم وبلاگت برام باز نمیشه
الهام مامان محیا
1 مهر 92 0:23
مامانی یه زمانی همدیگه رو لینک کردیم اما واسه دکور
امروز اومدم و همه ی پست های جدیدت رو خوندم .وای شیرین زبونی های آوا جون رو هم که نگو ...دل ادم ضعف میره
زود زود بیا پیشمون.منم میاااااااااام
راستی عزیزشاغلی؟ چه کار؟ کجا زندگی میکنین؟ و چرا سرت شلوغه


ای بابا فرصت نمی کنم به خدا حتماً میام پیشتون گلم
ممنون که به ما سر زدی
آره شاغلم تو انفورماتیک بانک پاسارگاد هستم و تهران هستیم سرشلوغیمم به زودی میگم برای چیه
مامان بابای الیسا
1 مهر 92 1:31
خوشگل من کارهات خیلییییییییییییی بامزست عزیزم صفورا جون دیگه تا تولد دخترمون چیزی نمونده


واااااااای آره منم همه کارام مونده اوه اوه
دوستدار آوا
1 مهر 92 12:06
ماشاالله به این دختر شیرین زیون
صفولا جون کم پیدا شدی معلومه خیلی سرت شلوغه که دیر آپ میکنی مامان


آره عزیزم این روزا خیییییلی کار دارم
مامان ایسان
2 مهر 92 13:56
قربونت برم رفتی نمایشگاه چقده بهت خوش گذشته عزیزم
وای بازم از اون خرابکاریهایه اوایی کردیا
خانومه خانم
ایسان یه زره بیاد از شما یاد بگیره که تو مقبوله پوشک اصلا هم کار نمی نماید


قربونت
فداااایه اون آیسانه شیطون بلا
جیران بخشنده
2 مهر 92 15:16
خوشگل من ناناز من خیلی دوست دارم قربونت بشم که این قدر شیرین زبونی عزیزم صفورا جون از طرف من محکم ماچش کنید


قربونت چشم عزیزم
مهسا مامان مرسانا
4 مهر 92 18:50
قربون این دخمل برم من :

عزیزم خصوصی رو چک کن


مررررررررررسی
جیران بخشنده
5 مهر 92 11:46
عزیز دلم پس به تو هم حسابی تو نمایشگاه خوش گذشت همیشه شاد باشی گلم


مرررررسی عزییییییزم
شبنم
5 مهر 92 12:36
عزیزم عکسات قشنگ بود صفوراجان هزینه پرستار حدودا چقدره و اینکه پرستار داشتین راضی بودین یا مهد هزینه مهد خیلی کمتر از پرستاره؟


من 600 پرستار 100 شرکت میدادم یعنی ماهی 700 الانم دارم 600 پول مهد میدم زیاد تفاوت هزینه نداره اما من مهدو بیشتر راضی هستم
سحر مامان آمیتیس
6 مهر 92 9:15
سلام دوست خوشگلم خوبی ؟ آوا عسله ماشالله چقدر نازو خوشگل شده قربونش بشم خیلی وقت بود ندیده بودمتون. حق داری هرچی بگی فحش بدی جیغ بزنی بکشیم به خدا سیستم نداشتم الانم که چک کردم به جووون خودم نیومده رمزت شایدم من بلد نیستم پست خصوصی چک کنم همه ی کامنت هات بود ولی اون نبود.آوا خیلی ناز شده صفورا براش اسپند دود کن چشمم رو گرفت قربونش بشم .چقدر خوبه عادت کرده به مهد


قربونت سحر جوون لطف داری
یاس مین
7 مهر 92 2:35
وای چه دختر قند عسلی تو وبلاگ ارمیتا گلی دیدمش چقد این شیرینه با اون لباسش گشتم تا وبلاگشو پیدا کردم عروسک خانم رو


واااای مرسی عزیزم که به ما سر زدی
رها
7 مهر 92 10:33
عاشق عکس تو مهدش شدم کاملا مشخصه دخترباسیاستی میشه هااا صفورا خانم!
کارموقع نمازشم خیلی جالبه!
اخه اکثر بچه مهر میگیرن اما اواجون خداروشکر این کاررونمیکنه!نگاه چه دخمل خوبی دارید ارووم نشسته


ممنون گلم
عاطفه مامان الای
10 مهر 92 18:27
صفورا جون خیلی فعالی
به نظرم فقط برای خوابیدن میرین خونه
من فکر میکردم فقط ما همیشه بیرونیم
خوش بگذره


آره والا مثل هتل فقط شبا میریم می خوابیم خخخخخ
عشق معنوی
23 دی 92 6:29
فدای خانوم خوشکله بشم من