روز اول محرم
امروز روز اول محرمه و اولین محرمیه که تو تجربه می کنی خیلی دوست دارم روز تاسوعا و عاشورا لباس علی لصغر تنت کنم اما نمی دونم بشه یا نه الان مامان جوون زهره کربلاس شاید گفتم برات از اونجا بیاره
تا وقتی که آدم مادر نشده خیلی از حسها رو نمی تونه درک کنه تا قبل از مادر شدن وقتی داستان شهادت حضرت علی اصغر رو می شنیدم خیییییلی متأثر میشدم اما امسال وضع فرق می کنه.
هروقت که شیر تو سینه هام جمع میشه یاد زمانی رو می کنم که حضرت رباب رو بعد از شهادت علی اصغر یک گوشه در حال گریه کردن میبینن ازش میپرسن چی شده میگه شیر اومده تو سینه هام آخه تا قبل از شهادت علی اصغر به دلیل نبود آب حضرت رباب شیر نداشته که بده به نوزادش تا بخوره و واقعاً حالا که مادر شدم و به بچم شیر میدم عمق دردناک بودن این جریان رو خیلی بهتر درک می کنم که وقتی آدم نوزادش گشنه باشه اما شیر نداشته باشه به نوزادش بده چه سخته و چه دردناکه وقتی شیر تو سینه های آدم بیاد که دیگه نوزادش شهید شده... و حالا می فهمم که چرا بعد از اینهمه سال واقعه عاشورا هنوز موندگار شده و چی بر سر خاندان پیامبر اومده