آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

آوای دلنشین

از هر دری سخنی....

1390/4/6 13:11
نویسنده : مدیر
1,480 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی

چطوری؟؟؟ دلم کلللللللیییییییی برات تنگ شده بود

چند وقته که برات ننوشتم چون دوست نداشتم از چیزای بد و خسته کننده تو وبلاگت بنویسم فقط کلیاتو بگم که این چند وقته درگیر خونه عوض کردن و جوور کردن بدهی ها و حال بد و اینا بودم آخ

اما خدا رو شکر همه چی به یمن قدم مبارک تو بازم جوور شد و رو به راه شد

این آخر هفته ای قم دعوت بودیم مامان جوون اینا خاله سمیرا و حسین آقا رو پاگشا کرده بودن از وقتی رفتم قم زیر دلم خیلی درد می کنه امروزم که دوشنبه اس دردش شدید شده خیلی نگرانتم بابا شهابم همینطور از صبح هی داره بهم اس ام اس میده و حال من و تو رو می پرسه نگران

خوبه که عصری وقت دکتر دارم باید ببینم خانم دکتر چی میگه ناراحت

آخه ناقلا چرا اینقدر مامانو چشم انتظار میذاری و تکون نمی خوری الان تو توی اولین روز هفته ٢٠ هستی و من دیگه باید تکوناتو حس کنم اما نمی دونم چرا اینقدر واسه مامان ناز می کنی قربونت بشم که اینقدر دختر ناااااااااااازداری هستی قلببغل

آخ آخ نمی دونی که این چند وقته چقدر درگیر اسم انتخاب کردن واست بودیم آخه بدیش اینه که من می خوام اسمی انتخاب کنم که همه همه بهش رای مثبت بدن و راضی کردن اینهمه سلیقه کار خیلی سختیه اسمهایی که انتخاب کرده بودمو تو فامیل به رأی گذاشتم اما هنوز هیچ اسمی رو قطعی انتخاب نکردیم

این ٥ شنبه با مامانی می خوایم بریم برات تخت و کمد ببینیم  یه کاری کن که یه مدل خییییییییلی خوشگل برات پیدا کنیم خیال باطل

می خوام یه اتاق خیلی خیلی ناز و خوشگل برات درست کنم دخمل کوچولوی من

می بووووووووسمت ماچ      

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

دانيال
13 تیر 90 13:01
سلام من مامان دانيال هستم . خوشحال ميشم كه به سايت دانيال يه سري بزنيد متشكرم مامان مهربون