عمل سرکلاژ
سلام دختر کوچولوی من
از همون روزی که بهت گفتم زیر دلم درد می کنه و وقت دکتر دارم نمی دونی که چه بلاهایی سر مامانت اومد
امروز بعد از 10 روز استراحت مطلق اولین روزیه که اومدم سر کار و دارم برات می نویسم
رفتم دکتر گفت جفت پایینه و دهانه رحم کوتاه شده خیلی خطرناکه و ممکنه کیسه آبت پاره بشه باید عمل کنی و دهانه رحم رو بدوزی جات خالی که مامنی تا اینو شنید زد زیر گریه آخه فکر می کرد خیلی عمل وحشتناکیه خلاصه کنم حرفمو فرداش یعنی روز سه شنبه 7 تیر 90 رفتم بیمارستان و عمل کردم اولش خیلی ترسیده بودم طوری که از ترس فشارم افتاد و حالم بد شد تو اتاق عمل هم گریه کردم و هی می گفتم من می ترسم (خلاصه حسابی آبروی خودمو بردم)
اما خوشبختانه عمل سختی نبود و زود تموم شد به سلامتی وقتی به هوش اومدم و منو آوردن تو بخش همونجوری که رو تخت دراز کشیده بودم یهو تکونای تو رو حس کردم واااااااااااای نمی دونی که تو اون حال چه حس خوبی بهم داد انگار که تو دختر مهربونم می خواستی تو اون حالت به مامان دلداری بدی
واسه بابا شهاب که تعریف کردم گفت پدر سوخته جاش محکم شده شروع کرده به شیطونی
خلاصه این اولین تکونای مشهود تو بعد از مدتی طولانی بود
بعدشم که دیگه اومدم خونه مامانی اینا و استراحت مطلق
خیلی خیلی سخت بود هیچ جا نمی تونستم برم و هیچ کار نمی تونستم بکنم اما به خاطر تو تحمل کردم
امروز دوباره میرم دکتر تا ببینم که جات درست شده و من می تونم بازم بیام سر کار یا نه دوباره باید استراحت کنم