اولین مسواک - اولین قدمها
سلام خانوم خوشگله تو عشششششششششششق مامانیااااااا
دیروز که داشتیم با بابایی واسه راه رفتنت تمرین می کردیم یاد گرفتی قشنگ چند تا قدم رو بین من و بابایی برداری آفریییییییییییییین دختر گلم من و بابایی رو به روی هم نشستیم و تو هم بین ما قدم برمیداشتی و با خوشحالی خودتو پرت می کردی تو بغلمون خیییییییییییییییییلی شیرین بود وقتی با حالت تلو تلو خوردن قدم برمیداشتی و بعد با خوشحالی و خنده میپریدی بغلمونو ما هم برات دست میزدیم
به مناسبت راه رفتنت عکست رفت رو جلد مجلات :
چند وقت پیش چون من دیدم دندونات زیاد شده و دیگه باید بهشون رسیدگی بشه تا زود پوسیده نشن یه مسواک کوچو برات خریدیم و اولش خودم برات مسواک زدم اما تو هم خیلی زود یاد گرفتی و خودت مسواکو میکشی به دندونات الهی من فدات شم که اییییییییییینقدر دختر پاکیزه ای هستی
اینم عکس اولین مسواک زندگیت:
اینجا هم درحال کار با لپ تاپ و مسواک زدنی:
اینم عکس از کلاه و شالگردن و دستکشی که جدیدا سفارش دادم برات بافتن :