17 ماهگی
سلام دختر کوچولوی مامان فقط اومدم بگم 17 ماهگیت مباااااااااارک
روزی هزاران بار خدا رو بابت این نعمت بزرگی که بهمون داده شکر می کنم شبا وقتی می خوابم تا صبح هزاربار دلم برات تنگ میشه صبح ها وقتی بلند میشم و می خوام برم سرکار میام بالای سرت و تو مثل فرشته ها تو تختت وابیدی دوست دارم بگیرم و بغلت کنم و غرق در بوسه ات کنم وااااااااای که چه لذتی داره وقتی از سرکار میام و درو باز می کنم و تو از خوشحالی جیغ می کشی و خودتو برام لوس می کنی وشروع می کنی به زبون خودت تند و تند حرف زدن و اشاره کردن به اینور و اونور فقط اینو بدون که هیچوقت تو زندگی فکر نمیکردم که تا این ححححححححححددددددد آدم بچه اشو دوست داشته باشه توصیف این عشق و دوست داشتم فراتر از نوشتن و بیان کردنه
بازم میگم دخترم من و بابایی عااااااااااااااشقتیم فرشته کوچولوی مامان به قول خودت عسلم
اینم یه عکس به مناسبت 17 ماهگیت:
که البته مربوط به ماه پیشه
به زودی با عکسای 13 بدر و چند تا عکس دیگه برمی گردم گلم.