سیزده بدر
ببخشید دختر گلم که وقت نکردم زودتر بیام و عکسای سیزده بدر رو بذارم.
و اما سیزده بدر.... روز سیزده بدر با خاله ها رفتیم باغ آقا جوون هوا هم خدا رو شکر خیلی خوب بود و تو هم کلی بازی کردی واسه خودت... نشد زیاد عکس بگیرم فقط چندتا عکس بیشتر نیست:
اینجا داری با اشتهای تمام گز میخوری کلاً چیزای شیرین رو خیلی دوست داری :
یه لحظه یه جا بند نمیشدی که ازت عکس بگیرم همش درمیرفتی و بهم میخندیدی :
اینم عکس دو روز بعد از سیزده به در که دوباره با جوونای فامیل رفتیم باغ و یه سیزده بدر دیگه گرفتیم :
خوب و اما یه سری عکس دیگه که از قبل جا مونده بود:
من عااااااااااااشق این عکسم ...اون روز آقا جوون اومده بود خونه مامان زهرا اینا و ما هم اونجا بودیم آقا جوون داشت فالوده سیب میخورد م تو هم همش میرفتی پیشش و می خواستی بخوری رفتم برات یه کاسه آوردم اما از دست من نمی خوردی که!!! می خواستی آقا جوون بذاره دهنت این همون آقا جوونه که بهش میگی آقا دوو که جدبزرگوارت میشه و ما همگی خیییییییییلی دووسش داریم
قبلاً گفته بودم که وقتی شیر میخوری پاتو میندازی رو پات و قول داده بودم عکسشو برات بذارم اینم وفای به قول:
اینم تو راه رستوران شمال که داشتی شیر میخوردی:
و اما عکس آخر عکس خرابکاری جنابعالیه که یه روز خونه مامان جوون اینا خودکار افتاده دستت و این اثر هنری رو روی مبلشون به جا گذاشتی!!!
می خوام یه سر دیگه از کلمات جدیدی که میگی رو بنویسم برات:
لاک
اوتاد=افتاد
عس=عکس
پتقال=پرتقال
خیار
مشی داغه=مشتی دوغه (یه روز که نشسته بودم اومدی پشتم خودتو انداختی روم و وقتی من عقب و جلو میرفتم میگفتی مشی دوغه کلللللی ذوق زدم برات)
کلا=کلاغ
دشو=دستشویی
آب بازی
علی=یا علی (یه روز نشسته بودم رو مبل می خواستی از جام بلند شم دستمو گرفتی کشیدی هی میگفتی علی بابایی گفت آره وقتی می خوای از جا بلند شی میگی علی عزییییییزم فدای اون حرف زدنت)
البته الان پاشو هم یاد گرفتی
دَسَ=دست بشورم
اَنا=عینک
و اما خاله ها :
به خاله شمیم میگی شمی
به خاله شکیبا میگی شبا
به خاله سمیرا میگی خاله یعنی خاله رو تازه یاد گرفتی