آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

آوای دلنشین

بابایی و مامانی

1390/1/21 15:36
نویسنده : مدیر
1,802 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزکم نمی دونم وقتی شروع به حرف زدن کنی به  مامان و بابای من چی میگی؟

اما احتمالاً میگی مامانی و بابایی

جوجوی فسقلی من نمی دونی که مامانی و بابایی از الان چقدر برات سنگ تموم گذاشتن.  چند روز پیش من احساس کردم که تو یه مغازه گوجه سبز دیدم چون الان دیگه اولای فصل گوجه سبزه و اومدم خونه و به مامان اینا گفتم واااای دلم گوجه سبز می خواد  نمی دونی که این چند روز مامانی بیچاره چقدر مغازه ها رو برای پیدا کردن گوجه سبز زیر و رو کرده بود ظاهراً من از شدت علاقه به گوجه سبز اشتباه دیده بودم دیشب که بابایی اومد خونه یه نایلون گوجه سبز دستش بود. خاله شکیبا گفت معلوم نیست بابا تا کجا رفته تا بتونه این گوجه سبزا رو بگیره چون هیچ جا هنوز نیومده!!!

اینجا بود که فهمیدم نیومده مامانی و بابایی چققققققققدر دوست دارن و برات هر کاری می کنن

اینو برات نوشتم تا وقتی بزرگ شدی و اینا رو خوندی حسابی قدرشونو بدونی عزیزم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان فرشته
24 فروردین 90 16:19
عزیزم
چه حس قشنگی ان شاا... همیشه عاشق بمونید هر سه تون کنار م


مرسی عزیزم
SaYa
12 شهریور 92 14:40
وای عزیزم ببین مال زمانی که باردار بودی صفورا جون
چقدر ماشالله تو خانوم قشنگی...


مرسی بووووووس
صبا
21 دی 93 17:08
واااااااااااااای آوای گلم قدر این مامان گل و مهربون و بدون با وجود شاغل بودن ببین چقد واست وقت میذاره گل دختری...حدود 5 ساعت نشستم دارم وبت و نگا میکنم..عاااالی صفورا جووون..ان شاالله پست عروسیش و بذاری ختم کلام عاشقتون شدم زیااااااااد