فلش بک به ابتدای بارداری: خبر بارداری و مسافرت شمال
سلام شهبانوی فسقلی مامان می خوام برات از زمانی بگم که فهمیدم خدا تو رو به ما هدیه داده تقریبا 10 ساله که من و بابا شهاب با هم عقد کردیم و 8 ساله که ازدواج کردیم تا حالا نی نی نمی خواستیم چون شرایطش جوور نبود دوست داشتیم همه چیزو برای ورود نی نی گلمون آماده کنیم و بعد اقدام کنیم. خلاصه یه چند ماهی بود که تصمیم گرفتیم که نی نی دار بشیم من همه آزمایشای پیش از بارداری رو داده بودم و همه چیز اوکی بود البته گاهی باز دودل میشدیم و دوباره.... خلاصه تو همین گیر و دار بود که ١٥ اسفندماه ٨٩ من به بابا شهاب گفتم ممکنه که باردار باشم، بابایی که خیلی جدی نگرفت گفت حتماً باز مثل دفعه های قبله آخه تا حالا من خیلی تست بارداری گرفته بودم به محض اینکه ...
نویسنده :
مدیر
17:43